شاخص های سبک زندگی اسلامی
برای داشتن یک سبک زندگی مطلوب، دو نوع جهت گیری لازم است: 1) بایدها و نبایدهای مورد قبول در زندگی. 2) شیوه های اجرا و به عینیت رساندن آن.
جهت گیری اول به طور غالب ارزشی و اخلاقی است و جهت گیری دوم مبتنی بر ارزش های عملی است و این مسائل هر دو در سبک زندگی اسلامی دیده شده است.
سبک زندگی اسلامی از ده شاخص، تشکیل شده است که نبود هر کدام باعث می شود که سبک زندگی اسلامی ناقص باشد، مرز هر کدام از این شاخصها قابل شناسایی است و البته وجود همۀ آنها در کنار هم نتیجه ای فراتر از حاصل جمع سادۀ آنها به دست می دهد. این شاخص ها عبارت اند از: 1) شاخص اجتماعی: به وظایفی اشاره می کند که فرد در ارتباط با دیگران، فراتر از خود و خانواده هسته ای خود، انجام می دهد. 2) شاخص عبادی: به وظایفی از زندگی اشاره دارد که رابطۀ بین فرد و خداوند را نشان می دهد. 3) شاخص باورها: به مفاهیم درونی شده ای اشاره دارد که به طور مستقیم وظایف رفتاری زندگی نیستند؛ اما در لایه های زیرین عاطفی و شناختی، حضور دارند. 4) شاخص اخلاق: به صفات و رفتارهای درونی شده ای در فرد اشاره دارد که وظیفه رسمی و قانونی او محسوب نمی شود، اما فرد آن صفت را دارد و آن رفتار را انجام می دهد. 5) شاخص مالی: به رفتارهایی از فرد اشاره دارد که مستقیم یا غیرمستقیم به امور اقتصادی و مادی زندگی مربوط می شود. 6) شاخص خانواده: به رفتارها و روابط فرد از این حیث که عضوی از یک خانواده است اشاره دارد. 7) شاخص سلامت: به تمام اموری اشاره دارد که به گونه ای در سلامت جسمانی و روانی فرد ایفای نقش می کند. 8) شاخص تفکر و علم: به فضای شناختی فرد اشاره دارد، اعم از شناخت های موجود در فرد، تلاش برای افزایش شناخت های خود و … 9) شاخص دفاعی – امنیتی: به وظایفی اشاره دارد که به صورت فردی یا اجتماعی، به امنیت افراد و جامعه مربوط می شود. 10) شاخص زمان شناسی: به وظایف فرد در ارتباط با استفاده بهینه از زمان مربوط می شود (شریعتی 1392).
مبانی نظری آموزش مهارت های زندگی
مقایسه سبک زندگی اسلامی با سبک زندگی از دیدگاه آدلر:
در حالی که ارزش ها کمتر مورد توجه برخی روان شناسان قرار داشته، روان شناسی آدلر مبتنی بر ارزشهاست. درمانگران اخیر بدون اینکه فرض مشخصی از عینیت و حقیقت داشته باشند اغلب پیرامون غیرارزشی، غیرمتعالی و غیردستوری بودن روانشناسی سخن می گویند. برخی از آنان می گویند درمانگر حق تحمیل ارزش های خود را به مُراجع ندارد. این در حالی است که ارزش ها بخش بسیاری از کار درمانگران را تشکیل می دهند. وقتی از آستین یکی از شارحان آدلر در این مورد سؤال شد او پاسخ داد: «بدیهی است ارزش های آشکار، هسته نظریه، فلسفه و عمل آدلر هستند و جهت گیری های شخصی حرفهای او را تأمین می کنند. می توان ارزش ها را به قطب نمای شخصی افراد، بر روی نقشه زندگی خصوصی شبیه دانست.» در نقشه زندگی ای که آدلر ترسیم می کند جهت شمال، بیانگر احساس مشارکت اجتماعی و کمک به پیشرفت اجتماعی است و جنوب آن به خودخواهیف سلطه و بهره کشی منتهی خواهد شد. برخی از ارزش ها همچون اعتبار، قدرت، سلامت، خوشی و امنیت اگر بدون توجه به منافع دیگران مورد توجه قرار گیرند، سرانجام به دشمنی، ناخشنودی و طرد متقابل می انجامد، برعکس، طلب کردن ارزش اهی متعالی همچون حقیقت، زیبایی یا عدالت، به ویژه آنگاه که با تمایل به خشنودی و منافع دیگرا ترکیب یابد، به رضایت متقابل و پیشرفت اجتماعی چشمگیر منجر خواهد شد (آبرست و دیگران 2003).
اینگونه بها دادن به ارزش ها و دیدن آنها در جای جای مختلف روان شناسی، از موارد قوت روان شناسی آدلری است و با دیدگاه اسلام انطباق کامل دارد. اسلام اصالت انسان را به روح او می داند و روح با ارزش های مثبت و منفی شکل می گیرد و تمام تجلیات رفتاری را تحت تأثیر خود دارد. در اسلام اصولاً، بعد مادی انسان، ابزاری است در اختیار بعد روحی او. اصالت با روح است، انسان زندگی می کند تا روح خود را بزرگتر و قوی تر کند، تمام تعاملات انسان مقدمه ای بر همین هدف است.
آدلری ها معتقدند فرد یک کل غیرقابل تقسیم است و برای درک انسان باید کلیت او را شناخت. کل با حاصل جمع قسمت های مختلف متفاوت است. برای مثال فرض کنید سه خط موازی هم اندازه و هم شکل داریم، این سه خط کاملاً مشابه می توانند به شکل یک مثلث متساوی الاضلاع یا حرف N یا حرف Z درآیند. اما یک فرد باید به کلیت آنها توجه کند تا مثلث یا N یا Z را ببیند. اگر همواره به سه خط توجه داشته باشد، شکل کلی آنها را نخواهد دید. ما جنگل را به تک تک درختان آن نمی بینیم (وریس 2007).
نقش معنویت در زندگی انسان:
یکی از کارکردهای باورهای معنوی و معنویت کمک به افراد زمان مواجهه با شرایط بحرانی است. ایمان و معنویت از عوامل مؤثر بر سازگاری برای کاهش شرایط تنش زا به شمار می روند و توانایی بیشتر برای چیره شدن بر شرایط دشوار و ناخواسته محیطی را به همراه دارد. باور معنوی و دینی فرد، بر چگونگی تعبیر و تفسیر وی از رویدادها اثر می گذارد و فرایند سازگاری و پذیرش رویدادها را آسان می کند (فلاح 2010).
تجربه ی درونی و آگاهی معنوی، یک قسمت حقیقی از زندگی معنوی و مذهبی افراد است. تحقیقات مختلف نشان داده است که تجارب معنوی می تواند نقش برجسته ای در سلامت و پیامدهای مثبت روانشناختی داشته باشند و احتمالاً بهزیستی معنوی را به همراه خواهد داشت. بهزیستی معنوی، به عنوان حسی از متصل بودن، هماهنگی بین خود، دیگران، طبیعت و وجود متعالی و مثبت اندیشی که از طریق یک فرآیند رشد پویا و منسجم دست یافتنی است و به یک شناخت هدف نهایی و معنای زندگی منجر می شود، اطلاق میشود. فرد در صورت دارا بودن بهزیستی معنوی، احساس هویت، کمال، رضایت مندی، لذت، خرسندی، زیبایی، عشق، احترام، نگرش مثبت، آرامش و توازن درونی می کند و در زندگی احساس هدفمندی مینماید (گومز و فیشر 2003).
طرفداران نقش معنویت در بهبود سلامت روانی و سازگاری بین فردی تلاشهای متعددی را برای برقراری ارتباط کارآمد بین دو مفهوم سلامتی و معنویت، تحت عنوان (سازه بهزیستی معنوی) انجام داده اند.مفهوم بهزیستی معنوی از دو اصطلاح معنوی و بهزیستی متشکل است، که در سالهای اخیر، روان شناسان به وفور به آن توجه کرده اند. تعریف سنتی معنویت، بر مذهب و دین تأکید می کند، در حالی که در سالهای اخیر معنویت به طور وسیع تری تعریف شده و یکپارچه کننده همه جنبه های زندگی و تجربه بشر است (کارون و هیرنل 2003).
سلام، ممنون بابت آموزش عالیتون.