مبانی نظری آموزش مهارت های زندگی
مهارتهای زندگی برای بهتر زیستن به ما کمک میکند که با مشکلات زندگی به شیوه مثبت برخورد نموده، تا به موفقیت های بیشتری نایل آئیم، چرا که به قول نیچه انسان چرایی است که میتواند با هر چگونهای بسازد ولی اگر بخواهد. امروزه تعداد مهارتهای زندگی نیز رو به فزونی است، مهارت هایی که انسانهای قویتر، مقاومتر و دارای اعتماد به نفس بالاتری میسازد و قدرت مقاومت و موفقیت را افزایش میدهد لذا انسانها میتوانند تغییرات و تحولاتی در سبک زندگی خود ایجاد نمایند (خنیفر، پورحسینی، 1387).
یکی از اهداف عمده آموزش مهارت های زندگی فهم «هدف زندگی» است؛ چرا که هدف شناسی نوعی کمال انسانی است زیرا هدف داری و هدف شناسی قدر آدمی را بالا میبرد و به قدر و منزلت خویش نیز واقف میشود (فیضی، 1386).
ضرورت و اهمیّت آموزش مهارتهای زندگی
زندگی پیچیده انسان امروزی با رشد و پیشرفت تکنولوژی و سهولت در دسترسی اطلاعات(مفید و غیر مفید) و فرو ریختن مرزهای فرهنگی، اجتماعی و حتی جغرافیایی با چالشهای جدید و فراوان رو به رو شده است، طبق آمارهای جهانی بهداشت انواع آسیبهای روانی، اجتماعی در اغلب جوامع به طور نگران کنندهای رو به افزایش میباشد. اختلالات روانی، وابستگیهای دارویی (اعتیاد) ، رفتار های ضد اجتماعی و بزهکاری به ویژه در نسل جوان روند صعودی پیدا کرده است؛ از طرفی ماهیت مشکلات روانی، اجتماعی به گونه ای است که مقابله با آن در سطوح بعدی مداخله(پیشگیری ثانویه و ثالث) نه تنها هزینه های قابل ملاحظه ای را از نیروی انسانی و مسائل مالی بر جوامع تحمیل میکند بلکه اثر بخشی و کارآمدی آن نیز بسیار محدود و حتی در مواردی ناچیز میباشد (خنیفر، پورحسینی، 1387). به همین منظور بسیاری از صاحبنظران پیشگیری در سطح اولیه را با هدف کاهش و کنترل مشکلات خاص(از قبیل وابستگی دارویی، افسردگی) را مناسبتر میدانند و برنامه آموزش مهارتهای زندگی با این هدف میباشد. آموزش مهارتهای زندگی در سال 1993 به منظور ارتقای سطح سلامت روان و پیشگیری از آسیبهای روانی و اجتماعی از سوی سازمان جهانی بهداشت طراحی و در سطح وسیع در کشورهای جهان مورد استفاده قرار گرفته و بیشترین اثربخشی و کارآمدی را داشته است (پورقاسمی، 1390).
تعریف مهارتهای زندگی
به مهارتهایی گفته میشود که برای افزایش توانایی روانی و اجتماعی افراد برای روبرو شدن با کشمکشهای زندگی، ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، انجام تصمیم گیریهای درست، حل تعارضها و کشمکشها بدون توسل با اعمال و رفتارهایی که به خود و دیگران صدمه میزنند. به عبارت دیگر یادگیری مهارتهای زندگی موجب افزایش «ظرفیت روان شناختی» اشخاص میشود (ناصری، 1387).
ظرفیت روان شناختی یک فرد عبارت است از توانایی شخص در مواجه با انتظارات و سختیهای زندگی روزمره. هر قدر ظرفیت روان شناختی بیشتر باشد، به همان اندازه شخص قادر خواهد بود سلامت روانی– رفتاری خود را در سطح بهتری نگه دارد و به شیوه مثبت، سازگارانه و کارآمد به حل و فصل مشکلات بپردازد. ظرفیت روان شناختی افراد در ارتقای بهداشت روان در هر سه جنبه، جسمانی، روانی و اجتماعی از اهمیت فوقالعاده ای برخوردار است، اشخاصی که توانایی مقابله با مشکلات و موقعیتهای چالش انگیز را خیلی زود از دست میدهند و در دام انزوا، افسردگی، رفتارهای ضد و غیراجتماعی و به ویژه وابستگی دارویی گرفتار میشوند و قدرت سازگاری با موقعیتهای جدید را کمتر دارند از ظرفیت روان شناختی پایینی برخوردارند؛ در مقابل افرادی که از پس موقعیتهای سخت برآیند و بدون عارضه خاصی مشکل را برطرف نمایند یا آن را پشت سر بگذارند، از ظرفیت روان شناختی بالاتری برخوردارند (ونزل، 2009).
شاخص های سبک زندگی اسلامی
مهارتهای زندگی شامل مجموعه ای از توانایی هایی است که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کار آمد را افزایش میدهد. در نتیجه شخص قادر میشود بدون اینکه به خود و دیگران صدمه بزند، مسئولیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالشها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر روبه رو شود محققان تأثیر مثبت مهارتهای زندگی در تداوم و استحکام خانواده ها را دلیلی بر اهمیت آموزشها میدانند، همچنین آموزش این مهارتها به عنوان یک روش عام درپیشگیری از آسیبها ی خانواده و آسیبهای فردی و اجتماعی مورد تأکید بوده است (پورقاسمی، 1390).
مهارتهای ده گانه زندگی
1- مهارت خودآگاهی 2- مهارت حل مساله 3- مهارت تصمیم گیری 4- مهارت همدلی 5- مهارت تفکر خلاق 6- مهارت تفکر نقادانه 7- مهارت مقابله با فشار (استرس) 8- مهارت مقابله با هیجان های ناخوشایند (منفی) 9- مهارت ارتباط مؤثر 10- مهارت روابط بین فردی (پورقاسمی، 1390).
مهارت خودآگاهي
خودآگاهی توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قوت، توانایی ها و ناتوانائیها است. قطعاً فلسفه مهارت خودآگاهی این نیست که چگونه بودن را برای فرد مشخص کند، بلکه هدف اصلی این است که فرد با تعمق به تمام ویژگیهای خود نگریسته و خود تصمیم بگیرد که چگونه باشد و فراموش نکنیم که هر نوع تغییر در انسان، در صورت نیاز به تغییر به وجود خواهد آمد و از جمله عوامل مهم در نیاز به تغییر مهارت خودآگاهی است و بهترین روش برای قوی کردن خودآگاهی آن است که یاد بگیریم از نقاط قوت و توانایی های خود استفاده کرده و نقاط ضعفمان را بهبود دهیم. مهارت خودآگاهی نسبت به دیگر مهارتها کمی تفاوت دارد، چرا که با وجود آنکه از اولین مهارتهایی است که مطرح میشود و فرد بعد از این که در دیگر مهارتها به اندازه کافی به مهارت رسید در نهایت به خودآگاهی میرسد (کارمیان، 1379). عموماً اجزاء خودآگاهی عبارتند از:
🔴 خودارزیابی صحیح: نقاط قوت و ضعف، محدویت ها، توانایی ها و یادگیری از تجارب
🔴 خودآگاهی هیجانی: آگاهی داشتن از احساسات و هیجانات خود در موقعیتهای مختلف
🔴 اعتماد به نفس: تکیه فرد به توانایی ها و قوت خود و تلاش دائم برای تبدیل نقاط ضعف به قوت (کارمیان، 1379).
عوامل مؤثر در رشد خودآگاهی
✔️ پذیرش خود: خودمان را با تمام نقاط قوت و ضعفمان بپذیریم و دوست داشته باشیم مسلماً عوامل متعددی در چگونگی پذیرفتن خود به همان شکلی که هستیم نقش دارد اما یکی از عوامل مؤثر پذیرفتن اشتباهاتی است که از ما سر میزند.
✔️ پذیرش دیگران: به معنای پذیرش انسان ها به همان شکلی که هستند با تمامی شباهتها و تفاوتهای بین فردی. به نظر میرسد عامل زیربنایی که تمامی تفاوتها از آن نشأت میگیرد عبارتند از تفاوتهای ژنتیکی و توارثی و محیطی که هیچ دو نفری را نمیتوان کاملاً شبیه به هم پیدا کرد.
✔️ قبول مسئولیتها: با قبول مسئولیتها شما گام بسیار مهمی در رشد اعتماد به نفس خود و رسیدن به خودآگاهی بیشتر برداشته اید، قبول مسئولیت و درگیر شدن با مسائل مربوط به آن باعث میشود که به نقاط قوت و ضعف خود بیشتر پی ببریم و یکی از بزرگترین این موانع ترس از شکست و اشتباه کردن است (سوینگل، 2007).
موانع رشد خود آگاهی
1-توقعات و انتظارات بیش از حد: اولین علامت، توقعات نابجا و بیش از حد خودخواهانه است، دومین علامت این است که بدون تلاش و کوشش و برداشتن قدمی انتظاراتمان برآورده شود، سومین علامت تضاد بین توقعات و انتظارات ماست.
یکی دیگر از اثرات مضر «توقعات نابجا» احساس خستگی و تنبلی مزمن و دائمی است که به فرد گاهی آن را بروز میدهد یا نمیدهد.
2- کمال گرایی: به افکار و رفتارهای خود تخریبگرایانه ای اشاره میکند که هدف آن نیل به اهداف با شدت افراطی و غیر واقع گرایانه است که در آن صورت فرد به جای حرکت در مسیر موفقیًت سعی در کامل بودن دارد.
3- غرورها: متأسفانه اعتماد به نفس و غرورها شبیه به یکدیگر است و انگار هیچ تفاوتی بین آنها نیست. میتوان گفت که غرور احساس بدی است که به شدت انسان را آسیب پذیر و مستعد رنجش های بیجا میکند (ناصری، 1387).
مهارت حل مسأله
ما در سراسر زندگی خود به طور مداوم در معرض مشکلات و موقعیت هایی قرار میگیریم که نیازمند برخورداری از مهارت حل مسأله هستیم برخی از این موارد کوچک و ساده بوده و مستلزم یک تجزیه و تحلیل پیچیده و سیستماتیک نیستند ولی برخی دیگر دشوار و بغرنج و فعالیت های فکری پیچیده ای را می طلبد. حل مسأله یکی از مهمترین فرایندهای تفکر است که به ما کمک میکند تا مقابله مؤثرتری با مشکلات و چالشهای زندگی داشته باشیم. حل مسأله شامل 5 مرحله است ولی قبل از وارد شدن به فرآیند 5 مرحله ای آن بایستی موجودیت مشکل توسط فرد پذیرفته شود، برای حل مسأله باید بپذیریم که یک مسأله وجود دارد و این مشکل مربوط به ماست. لذا فعالانه باید در صدد حل آن و پیدا کردن راه حلهای آن برآییم، برای این منظور شیوه هایی که پیشنهاد میشود عبارتند از:
- اتخاذ نگرش حل مسأله (موجودیت مشکل توسط فرد پذیرفته شود)
- تعریف مسأله
- بارش فکر(لیست کردن هر راه حلی که به ذهن می آید) (شمسیخانی، 1387).
- ارزیابی و انتخاب بهترین راه حل
- اجرای راه حل انتخاب شده
- ارزیابی رضایت بخش بودن راه حل
ارزیابی راه حلها بعد از شناسایی کردن آنها
برای این منظور لازم است مزایا و معایب هر راه حل را فهرست کنیم و بعد از آن اولویت بندی کنیم. اولویت بندی و مقایسه معایب و مزایا بر اساس ملاکهای عمده و مهمی که فرد در نظر دارد، صورت میگیرد. فرض کنید که شخص بین انتخاب ازدواج و تحصیل با مشکل مواجه میشود، در این مرحله اگر اهمیت کسب دانش برای فرد ملاک اصلی است؛ تشکیل خانواده در اولویت بعدی قرار میگیرد. با تعیین معایب و مزایای هر کدام در صورت رد دیگری، فرد میتواند ملاک او را در نظر گرفته و این مقایسه را انجام دهد لذا ارزیابی راه حلها بر اساس:
1) میزان مطلوبیت آنها ،یعنی متناسب بودن آنها با سیستم ارزشی نیازها و علایق فرد صورت میگیرد
۲) بر اساس میزان مؤثر بودن آنها در حل مسأله صورت میگیرد (شمسیخانی، 1387).
انتخاب راه حل و برنامه ریزی اجرا
پس از ارزیابی و انتخاب راه حل که این راه حل گاه ممکن است ترکیبی از چند راه حل باشد، گام بعدی برنامه ریزی برای اجرای آن است. در مرحله برنامه ریزی راه حل انتخاب شده را از ابتدا به طور ذهنی در برخورد با مسأله و حل آن مجسم میکنیم و به پیامدهای احتمالی آن می اندیشیم، در حین مرحله فرد میتواند راجع به پیامدهای انتخاب خود از دیگران پرس و جو کند. در هر صورت لازمه مرحله برنامه ریزی آن است که مشخص کنیم برای اجرای راه حل، قدم به قدم چه کارهایی را باید انجام بدهیم (شمسیخانی، 1387).
مرحله مقایسه نتایج با اهداف
برای اینکه بدانیم با انتخاب و اجرای راه حل مطلوب، آیا در جهت حل مشکل گام برداشته ایم یا نه و این که این راه تا چه حد در حل مشکلمان مؤثر واقع شده؛ نیازمند مقایسه نتایج حاصل از اجرای راه حل با اهداف اولیه مربوط به مشکل میباشیم. این کار میزان موفقیت آمیز بودن راه حل را روشن و موجب تسهیل در تصمیمات بعدی ما میشود. برای این منظور ارزیابی عملکرد خودمان در ارتباط با مشکل و پرسیدن نظرات دیگران در خصوص تغییر صورت گرفته، میتواند مؤثر باشد. در هر صورت در این مرحله ممکن است به این نتیجه برسیم که راه حل مؤثر بوده و به آن ادامه دهیم و یا قابل اجرا نبوده و نتایج رضایت بخشی در بر نداشته است. لذا یکی دیگر از راه حل های پیشین را انتخاب و به اجرا در می آوریم (شمسیخانی، 1387).
مهارت در تصمیم گیری
امروزه ایجاد مهارت در تصمیم گیری یکی از پایهای ترین مهارتهای زندگی به شمار می آید زیرا زندگی در جوامع پیشرفته، گسترش ارتباطات اجتماعی و افزایش انتخابها را فرا راه افراد مختلف قرار داده است. تصمیمات صحیح و عقلانی در این موقعیت ها نتیجه ای مؤثر در زندگی فرد به جای خواهند گذاشت و از تعارضات و تنش های روانی فرد خواهند کاست. تصمیم گیری های غیر منطقی و نادرست باعث اضطراب و ایجاد افسردگی خواهد شد و تصمیم گیری عاقلانه آینده ای روشن را به وجود خواهد آورد و اطمینان و آرامش ویژه ای را به زندگی فرد هدیه خواهد نمود (سازمان جهانی بهداشت، ترجمه قاسم آبادی و محمدخانی، 1387). در امر تصمیم گیری عوامل مهمی اهمیت دارند و افراد برای هر تصمیم گیری، باید از این عوامل آگاهی داشته باشد:
۱- اطلاعات: داشتن اطلاعات لازم یکی از موارد تصمیم گیری است، در حالی که افراد معمولاً در این زمینه آگاهی های لازم را ندارند.
2- فشار های اجتماعی: دیدگاه ها و ارزش های اطرافیان، به شدت بر افراد اثر می گذرد و غالباً این آثار و القائات همسو نیستند و با هم تناقض دارند. هنگام تصمیم گیری در موارد دشوار، خواسته یا ناخواسته، فرد تحت تأئیر این القائات قرار می گیرد.
3- موقعیت: از ویژگی های مهم در زندگی امروز، ایجاد تصمیم فوری در موقعیت های ویژه یا در زمان های بحرانی است. ممکن است فرد به دلیل فشارها و تنشهایی که در روابط خود با دیگران با آن رو به رو می شود، در تصمیم های خود لجبازی کند و از این طریق، خود را بزرگسال و مستقل جلوه دهد. بنابراین، افراد باید آموزش ببینند که عواقب چنین تصمیم هایی بیش از آن است که آنان تصور میکنند. گاهی اوقات، تصمیمات بدون مطالعه، ضعیف، غیر منطقی و فاقد استدلال مناسب و کافی است (ونزل، 2007). تصمیمات ضعیف را میتوان به ترتیب زیر طبقه بندی کرد:
الف) اجتناب کردن: تصمیم گیری به گونه ای است که شخص از مواردی که به نظر او نامطلوب است، اجتناب میکند.
ب) به تعویق انداختن: در این مورد، شخص تصمیم گیریهای خود را به آینده موکول میکند، این اشکال به خصوص در روابط زناشویی رخ می نماید.
ج)اهمیت ندادن: گاهی فرد احساس میکند که نیازی به تصمیم گیری ندارد، مثلاً ممکن است یک کار مهم و سرنوشت ساز را جدی تلقی نکند.
د)انتخاب بدون مطالعه: در این حالت، خود راه حلی بر می گزیند که به نظر او درست است، در حالی که ممکن است تنها یکی از پی آمد های احتمالی آن را در نظر داشته باشد. با در نظر گرفتن این موارد، به نظر می رسد که برای یک تصمیم گیری موفقیّت آمیز، باید ابعاد گوناگون مسأله را در نظر گرفت و بر اساس اطلاعات موجود و ارزش های شخصی تصمیم گرفت و هر فرد باید از عواقب تصمیمات خود که ممکن است کوتاه مدت، دراز مدت یا همراه با آثار عاطفی باشد، آگاه گردد. این آثار و پیامد ها به خصوص هنگامی اهمیت می یابند که تصمیم با ارزش های نهادی فرد تضاد داشته باشد (سازمان جهانی بهداشت، ترجمه قاسم آبادی و محمدخانی، 1387).
سبک های تصمیم گیری مدیران در سازمان
مهارت همدلی
تلاش برای فهم موقعیت زندگی دیگران و زمینه سازی برای پذیرش خود در میان دیگران بخشی از مهارت زندگی است.هر جا که به همیاری و مشارکت افراد نیاز باشد، همدلی موتور محرکه این حرکات خواهد شد و کارایی این رفتارها را مضاعف خواهد نمود. هر گاه عضوی از جامعه انتظار آن را داشته باشد که دیگران او را با تمام ویژگی ها و خصلت ها بپذیرند، خودش هم باید قادر به فهم عقاید، باور ها و احساس دیگران باشد. متأسفانه نداشتن مهارت در همدلی و توجه نکردن به مجموعه فضای شناختی و عاطفی دیگران سرچشمه بد فهمی های فردی و بدتر از آن خصومت های نژادی است. فقدان همدلی در افراد باعث متوسل شدن به روش های انفرادی بیان خویشتن می شود؛ به گونه ای که گاهی در تضاد با ارزش های اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد (ونزل، 2007).
نقش همدلی در فهم زندگی
همدلی یا هم حسی به معنی تلاش برای فهم موقعیت زندگی دیگران است. درک و پذیرش دیگران، یعنی همان افرادی که با ما متفاوت هستند؛ بخشی از مهارت همدلی است. بهبود روابط اجتماعی، مثلاً در موقعیت های فرهنگی و قومی، از مهارت های زندگی امروز است و بدون آن، هر لحظه ممکن است کینه ها و خصومت های افراد نسبت به یکدیگر تشدید شود. در عصر حاضر لازم است با تقویت همدلی در افراد، آنان را به سوی تجربه رفتار های جمعی هدایت کنیم. همدلی به راستی یک مهارت است و عده ای اساساً از این مهارت بی بهره و از مزایای بی شمار فردی و اجتماعی آن بی خبرند (سوینگل، 2009).
آسیب های شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای پیام رسان تلفن همراه بر فرد و خانواده
بررسی های روان شناختی، اجتماعی نشان داده است که گاه ویژگیهای قومی، زبانی یا نژادی حصاری گرداگرد گردانه ای یک مجموعه انسانی ایجاد میکند و مانع ایجاد روحیه همدلی در افراد میگردد. واقعیت های زندگی اجتماعی، در حال حاضر هرگز پذیرای این پدیده ناهنجار نیست. جالب است که هم اکنون روان شناسان اجتماعی، تماس های بیشتر و تلاش برای درک مجموعه عناصر تأثیرگذار بر ذهن و رفتار یک فرد یا یک قوم ؛همدلی را به منزله راه حل پیشنهاد کرده اند. همدلی ابعاد بیشماری دارد اما تنها به یک نکته دیگر در مورد آن اشاره می کنیم که عبارت است از ناسازگاری های همسران و سایراعضای خانواده. پژوهش های روانشناسان گویای این حقیقت است که دلایل ریشه ای این مسأله را باید در فضای ذهنی متفاوت همسران و فرزندان جستجو کرد. هر یک از این افراد، پدیده ها را از دیدگاه ویژه خود می بینند در این زمینه نیز همدلی کلید درک و سپس حل تدریجی اختلافات زوجین و گاه فرزندان آنها می باشد (رادفر و حمیدی، 1390).
مهارت تفکر خلاق
هرگاه قدرت تصمیم گیری و مهارت حل مسأله را تلفیق کنیم، به ویژگی تفکر خلاق دست می یابیم. قدرت تفکر آفریننده و خلاق ،زوجین را قادرمی سازد تا انتخاب های گوناگون را خود کشف کنند و در نتیجه از بن بست های زندگی خارج شوند. در این چشم انداز افرادی که با خودکشی به زندگی خود پایان می دهند و یا به فکر خودکشی می افتند، تفکر خلاق خود را به کلی از دست داده اند. قدرت تفکر خلاق به شخص امکان می دهد از دایره بسته تجربیات محدود خویش خارج گردد و به فراسوی تجارب بنگرد، بدین سان زندگی فرد، انعطاف پذیر می شود و از تمام جوانب به پدیده ها می نگرد. تفکر خلاق در همگان وجود دارد و تفاوت افراد در این زمینه بدون تردید کمی است نه کیفی. به همین دلیل تفکر خلاق آموختنی است و در زمره مهارت های زندگی قرار می گیرد. بدین ترتیب تفکر خلاق، عامل مهمی در یافتن راه ها و در نتیجه حفظ سلامت روان است (پورقاسمی، 1390).
اجزاء تفکر خلاق عبارتنداز:
🔴 سیالی: به طور کلی به توانایی ارائه پاسخ های متعدد به یک موقعیت معین اشاره دارد.
🔴 ابتکار: توانایی خلق ایده های بدیع و غیرعادی.
🔴 تخیل: توانایی به ذهن آوردن تصاویر، پدیده ها، اشیاء، روابط، ایده ها، عقاید می باشد.
🔴 انعطاف پذیری: ارزیابی یک موضوع از جوانب و زوایای مختلف (نوری قاسم آبادی، 1377).
مهارت تفکر نقادانه
یکی از مهارت هایی است که در قالب برنامه «آموزش مهارت های زندگی» آموزش داده میشود و میتوان گفت جزء مهمترین مهارتها برای افراد محاسبه میگردد. اهداف این مهارت عبارتنداز:
- فعال کردن ذهن مخاطبان در ارتباط با مفهوم تفکر نقادانه.
- آگاهی یافتن مخاطبان از اجزاء تفکر نقادانه.
- مهارت یافتن مخاطبان در تفکر نقادانه (ناصری، 1387).
تفکرنقاد دارای شش ویژگی است (قاسمی، 1390):
1-تفکر فعال : این ویژگی اولین مرحله تفکر نقاد است که در آن فرد به تدوین اطلاعات و تکمیل معلومات خویش در موضوع و مسأله مطرح شده می پردازد و با خود می گوید: لازم است که اطلاعات خود را در این رابطه فعال کنم و نباید بدون تفکر نقاد این موضوع را بپذیرم.
2- تفکیک واقعیت، غیر واقعیت و عقیده: واقعیت موضوعی است که صحت آن به شیوه های علمی ثابت شده و غیر واقعیت بالعکس، در این میان عقیده، دیدگاه یا موضوعی است که به گمان یکی صحیح است اما دیگری آن را قابل دفاع نمی داند.
3-بررسی اعتبار یک موضوع با استفاده از پرسش: در این مرحله فرد نقاد با طرح پرسش هایی میزان اعتبار و پشتوانه عقلی-علمی موضوع مورد نظر را می سنجد و می پرسد «این موضوع چه اندازه دارای اعتباراست».
4-دقت در نتیجه گیری: بسیاری از ما پس از جمع آوری اطلاعات ناقص و با یک برداشت سطحی از آن ها دست به نتیجه گیری های فوری می زنیم در حالی که این شیوه تأثیر بسیار منفی در رویکرد های آینده ما دارد و معمولاً ما را دچارتصمیم گیری های غلط می کند. یکی از شروط ،داشتن یک تفکر نقاد تعمق و دقت نظر در نتیجه گیری است.
5-بررسی دقیق منابع اصلی افکار، عقاید و ارزیابی آن ها: یکی از راه های بررسی افکار و عقاید خود ما و دیگران این است که سوال کنیم چرا بدان ها اعتقاد داریم و مرجع این گذاره در ذهن ما چیست و به عبارتی آبشخور آن کدام است؟ بررسی دقیق منابع اصلی افکار و عقاید و ارزیابی اعتبار آن ها یکی از مؤلفه های مهم تفکر نقاد است که به ما کمک می کند تا به جای رد یا پذیرش ساده نظرات دیگران، آن ها را بررسی کرده و سپس در مورد شان تصمیم گیری کنیم.
6-پذیرش اطلاعات صحیح: آخرین مرحله و ویژگی یک فراگرد فکری نقادانه این است که فرد منتقد ،اطلاعات صحیح را بپذیرد؛ در این مرحله و سایر مراحل بهتر است کار به صورت گروهی و با شیوه بارش افکار باشد (قاسمی، 1390).
مهارت مقابله بافشار(استرس)
استرس یکی از زمینه های تحقیقی قدیمی است که سال هاست دانشمندان رشته های مختلف به بررسی آن پرداخته اند؛ شاید در نگاه اول استرس نتیجه عوامل ناخوشایند تلقی شود، ولی طبق تعریف، استرس عبارت است از هر موقعیتی که فرد مجبور شود سازگاری معمول خود را تغییر دهد (امامی نائینی، 1385؛ گمبل، 2006).
شیوه های کلی مقابله با استرس عبارتند از:
1- روشهای مسأله محور: مستلزم درک و تعریف مشکل و یافتن راه حلهای احتمالی آن است.
2- روشهای هیجان محور: مبتنی بر کنترل هیجان و احساسات به وجودآمده در خود فرد است.
آثار استرس نیز بر دو نوع است: 1- جسمانی 2- روانشناختی (شناختی، رفتاری، هیجانی) (گمبل، 2006).
میتوان استرس را نیز به دو نوع حاد و مزمن تقسیم نمود: استرس حاد استرسی است که فرد ناگهان با آن مواجهه می شود حال آن که در استرس مزمن، فرد مدت ها درگیر یک موقعیت تنش زا میگردد. یافته ها حاکی از آن است که بین کیفیت کارکرد افراد و شدت یا سطح استرس وارد شده بر آنها ارتباط خاصی وجود دارد، بدین شکل که انسان در موقعیت هایی با حداقل و حداکثر استرس، ضعیف ترین کارکرد را دارد و بهترین کارکرد انسان در مواقعی است که شدت استرس بین حداقل و حداکثر باشد و خود ما تأثیر مهمی بر شدت احساس استرس در موقعیتهای روزمره داریم و خود ما هستیم که میتوانیم شاخصهای فیزیولوژیک استرس را تحمل کرده و به شیوه ای مثبت، سالم و چالشی در یک موقعیت فشارزا عمل کنیم (امامی نائینی، 1385؛ گمبل، 2006).
مهارت مقابله با هیجان های ناخوشایند (منفی)
انسانها در طول زندگی با احساسات مختلفی رو به رو می شوند، بعضی از این احساسات خوشایند است و به انسان انرژی می دهد مثل شادی و عشق، برخی دیگر احساسات خوشایند نیست و انسان ها معمولاً از آن می گریزند، مثل ترس، خشم و غم، داشتن این احساسات در دراز مدت میتواند مخرب باشد ولی آنچه مسلم است، همه ما هم احساسات خوشایند داریم و هم احساسات ناخوشایند و وجود هر دو احساس لازم و ضروری است (پورقاسمی، 1390).
راهبردهای کنترل احساسات ناخوشایند
1-راهبردهای شناختی: راهبردهایی است که بر مبنای نظریه های شناختی استوار شدهاند، در این نظریه ها، عوامل اصلی نگهدارنده رفتار، فرایندهای شناختی فرض میشوند. روان شناسان شناختگرا بر این باورند که افراد بر حسب ادراکی که از امور و رویدادها دارند به آنها واکنش نشان میدهند. شناخت گرایان معتقدند تغییرات مطلوب در رفتار افراد از جمله رفتارهای هیجانی آنها، از راه تغییر دادن الگوهای فکری، باورها، نگرش ها و عقایدشان امکانپذیر است.
2-راهبردهای رفتاری: نیز به مجموعه روشها و فنونی گفته میشود که به آموزش مهارتهای رفتاری میپردازد. راهکار های رفتاری، راهکارهایی هستند که هم سعی در حذف و اصلاح رفتارهای نامناسب و مخرب افراد و هم سعی در ایجاد رفتار های مناسب و سودمند دارند (گمبل، 2006؛ امامی نائینی، 1385).
مراحل کنترل هیجانات ناخوشایند عبارت است از (رادفر و حمیدی، 1390):
1-خودآگاهی هیجانی به صورت :
- شناخت احساسات و عواطف به هنگام رویارویی با موقعیتهای ناخوشایند
- شناخت افکار و باورها
- شناخت چگونگی تفسیر رویدادها
- آگاهی یافتن از خواسته ها و انتظارات خود.
2- روش های کوتاه مدت کنترل هیجانات :
- روش های موازی
- آرمیدگی
- پیشبینی
- تخلیه احساسات منفی گذشته
- ترک موقت محیط
- تنفس عمیق
- روش های پرت کردن حواس
خیلی کامل بود، نکات ریزی داشت که تونست بهم کمک کنه.
خیلی خوب و کاربردی بود، کاملا توضیح قابل فهم بود و همه نکات رو بیان کرده بودند.
خیلی خوب بود ساده و خوب بیان شده بود همه مباحث رو توضیح داده بود.
هر چی بگم خوبه کم گفتم. فوق العاده. عالی. بی نظیر
در یک کلمه عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خیلی عالی و کامل. تشکر میکنم از سایت خوبتون
با عرض سلام و خسته نباشید.
خلاصه بگم:
فوق العاده بود.
سپاس بیکران.
باسلام و خسته نباشید
محتوا بسیار عالی و کاربردی بود
متشکرم
از هر نظر عالی بود سپاس بیکران
فوق العاده بود. خیلی جامع و کامل با جزئیات
خیلی عالی و کامل بود. ممنونم از استاد
با سلام واحترام
واقعا آموزش خوب و کاملی هست
تشکر و قدردانی از زحمات شما
محتوای آموزش واقعا عالی بود.
از تک تک نکاتش همیشه دارم استفاده می کنم.
سلام مهندس جان بسیار فشرده و کاربردی بود ممنون از شما
عالی بود
مختصر و مفید
Salam..jaleb bod
Estefade krdim✔️
باید خسته نباشید و تبریک عرض کنم خدمت شما با این اطلاعات بسیار مفید و خوبی که به اشتراک گذاشتید…امیدوارم باز هم ازین اطلاعات خوب در اختیار ما قرار بدید.موفق باشید.
سلام، مطلب عالی،وواقعیت را بیان میکند، انشاالله موفق باشید.
سلام
وقتتون بخیر
ولی اونقدر مقاله تون شیرین و از ته دل و مفید بود که بر خودم لازم دیدم ازتون تشکر و قدردانی کنم.❣️
واقعن خلاصه و مفید و به دور از خودنمایی علمی ادبی بیهوده
جانا سخن از زبان ما می گویی
ممنون از این مقاله کاربردی
درود،سپاسگزارم از مطالب پرکاربردترین.
سلام. بسیار عالی و مفید و کاربردی و روان تدریس شده. با سپاس فراوان از استاد ارجمند و گرامی و تیم حرفه ای
عالی بود. ممنون از آموزشتون
خوب و عالی.مهم تدریس روان وساده است که آموزشهاتون داره
ضمن سلام و تشکر
مفید بود و استفاده بردم.
بسیاررر عالی و کاربردی ممنون از زحماتتون🌹
وحشتناک عالی و فوق العاده
عالی بود، ممنون از توضیحات جامع و کاملتون.
توضیحات بسیار ساده شفاف و واضح بود. ممنونم
کم پیش میاد ایرانی جماعت بدون قر و قمیش و ادا و اصول حرف اصلیش رو بزنه!! جز معدود دفعاتیه که میبینم یک متن خیلی شسته رفته نکات خوب و کاربردی رو بیان کرده!! ممنونم از نویسنده ی این متن، امیدوارم خداوند عوض خیر به ایشان عنایت کناد!!!
واقعن خلاصه و مفید و به دور از خودنمایی علمی ادبی بیهوده
ممنونم بسیار عالی بود
واقعا خیلی کمک کننده است، ممنون