تعریف معنویت
در بسیاری از تحقیقات رایج در سابقه پژوهش، معنویت را با استفاده از یک یا دو عنصر از عناصر زیر توصیف میکنند:
🔴 شناخت و درک هدف (هاسد ، ۲۰۰۰؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷)
🔴 حس پیوند با خود، با دیگران، طبیعت با خداوند (هاسد، ۲۰۰۰؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷)
🔴 جستجوی کمال و یکپارچگی (هامفریز ، ۲۰۰۰؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷)
🔴 جستجوی امید و توازن (مک شری ، ۲۰۰۰؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷)
🔴 اعتقاد به جوهری عظیمتر و والاتر (هاسد، ۲۰۰۰؛ به نقل از بعقوبی، ۱۳۸۷)
🔴 برخی از سطوح تعالی، حسی که فراتر از زندگی عادی و مادی است (اودنال ، ۱۹۹۹؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷)
🔴 فعالیتها با مناسکی که به زندگی افراد معنا و ارزش میبخشد (اوربلی ، ۲۰۰۶، وست ، ۲۰۰۰؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷)
معنویت یعنی دینداری و اعتقاد داشتن، مرتبط بودن با هر چیزی که میتواند درونی و بیرونی بوده و درک چنین ارتباطی با یک مافوق بشری. معنویت نیرویی است که افراد را قادر میکند تا رازها و معنای زندگی کنونی و آینده را لمس و درک کنند (یونگ ، ۲۰۱۰). تورسن و پلانته (۲۰۰۳؛ به نقل از یکتا، ۱۳۸۷) معنویت را چنین تعریف کرده اند: رابطه فرد با خدا وقدرت متعال، واگذاری امر به او اعتماد به قدرت و هدایت همه جانبه، رابطه فرارونده و ایجاد وحدت با طبیعت انسانها و رسیدن به یگانگی و اتحاد با هستی، جستجوی معنی در زندگی و هدفمند و جهت دار دیدن زندگی، فرا روندگی از خود و خود محوری، فرا رفتن از تمایلات، آرزوها و نیازهای نفسانی، پرورش فضایل انسانی از قبیل عشق الهی، مهربانی، مودت، بخشایش گری، مواجه شدن با وجود متعالی که موجب عشق، اعجاب، خشوع و حتی بی خودی فرد در مقابل آن نیرو شود معنویت نیرویی روح بخش و برانگیزاننده زندگی است. نیرویی است که الهام بخش فرد به سمت و سوی فرجامی معین، یا هدفی به سوی ورای فردیت است. معنویت تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، نیروی برتر، کندو کاو در جهت آنچه برای انسان شدن مورد نیاز است و جستجو برای رسیدن به انسانیت کامل است (واحدیان عظیمی، ۱۳۹۲). معنویت دمیدن روح در زندگی فرد است. قابلیت و گرایشی است که برای هر فرد، فطری و منحصربه فرد میباشد. این گرایش معنوی افراد را به سوی معرفت، عشق، معنا، آرامش، تعالی، پیوند، شفقت، خوبی و یکپارچگی سوق میدهد (حاجتی، ۱۳۸۱). معنویت پذیرش این امر است که خداوند کنترل زندگی شما را در دستان خود دارد و هر موقع خواستید در مشکلات زندگی به او تکیه کنید، او در کنار شماست این سرشاری حضور خداست که به شما توان مقابله با هر سختی را اعطا میکند. معنویت برجستگی تشخیص این امر است که رابطه ات با خداوند نیاز به مداومت و شفافیت دارد تا این که بتوانی از غفلت تنهایی بدرآیی و این رابطه عاشقانه ات را با دعا و اعمال نیک مداومت بخشی. معنویت توان غلبه بر احساس گناه، مسئولیت پذیری بیش از اندازه، احساس کنترل بیش از اندازه و مسئول دانستن خود برای حل مسائل و مشکلات دیگران میباشد (غباری بناب، ۱۳۸۸)
موافقان و مخالفان درمان های معنوی
ولف (۱۹۹۹ به نقل از میلر ، ۲۰۰۳) معتقد است حتی زمانی که دانشمندان روان شناسی بر علمی بودن معنویت درمانی اصرار میورزیدند، چند جنبش در برابر این مسأله قد علم کردند. این جنبشها عبارت بودند از جنبش روان شناسانی که در مورد مذهب تحقیق میکرده اند (مانند ویلیام جیمز و یونگ)، جنبش روان شناسی وجودی – انسان گرایی (آلپورت، فروم ) و روان شناختی. جیمز ادعا میکرد مذهب لازمه زندگی است ترکیبی از عقل و الهام میتواند فرد را در رسیدن به سطح بالاتر وجودی یاری کند و به این ترتیب جهان در جریان مثبت، حرکت خواهد کرد. یونگ نیز که تا حدی از جیمز تأثیر پذیرفته بود، روان شناسان را تشویق میکرد تا به جنبههای مذهبی مراجعان خود توجه کنند. یونگ، مذهب را عامل تسهیل کننده رشد «خود» میدانست. از نظر او خود، تکیه گاه و نقطه تعادل شخصیت است. یعنی جایی که عناصر هشیاری و ناهشیاری به تعادل میرسند (میلر، ۲۰۰۳).
یونگ (۱۹۸۵) باور داشت که در پس پرده هر فرد روان رنجور، یک روح نهفته است که هنوز معنای خود را نیافته است. برخلاف فروید او معتقد بود تجارب معنوی و روحی جنبههای بالقوه سالم هستی انسان را تشکیل میدهند. این جمله او معروف است که میگفت: «در بین بیمارانی که در نیمه دوم زندگی با حدود ۳۰ سالگی هستند، حتی یک مورد را مشاهده نکرده ام که مشکل جستجری دیدگاه مذهبی را عنوان نکرده باشد.»
جنبش وجودی – انسان گرایی از اوایل قرن بیستم شکل گرفت و به نیروی سوم معروف شد. تفکر هستی گرایی – انسان گرایی، مدیون موضوعاتی است که اساس مذهبی داشته اند. این رویکرد جنبه نظری با سابقه ای دارد، اما از نظر شواهد و مدارک چندان غنی نیست. در رویکرد انسان گرایی فرد دارای ابعاد فیزیکی، هیجانی، عاطفی و معنوی فرض میشود. برخی محققان، روش درمان انسان گرایی را شبیه به روش توجه و آگاهی مذهب بودایی دانسته اند. در این رویکرد فرض بر این بود که موجود انسانی دارای پتانسیلهای مثبت، نیازها و ارزشهای معنوی میباشد که الزاماً از طریق مذهبهای مرسوم ارضا نمیشوند. چنین روان شناسی وجودی – انسان گرایی رفتار انسان را پیچیدهتر از رویکرد روان تحلیل گری یا رفتاری میدانست. آلپورت در ۱۹۵۰ یکی از بزرگترین کسانی بود که بر این موج ایجاد شده سوار شد و مطالعات خود را بر روی مذهب آغاز کرد. او مقیاسهایی برای سنجش جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی ساخت و سعی داشت ویژگیهای یک فرد مذهبی رشد یافته را مشخص کنند (میلر، ۲۰۰۳) اریک فروم روان شناس انسان گرای دیگری بود که اعتقاد به مفید بودن مذهب برای مراجع داشت. به نظر او انسان نیازمند یک چهارچوب راهنما و پرستش و وابستگی به نیروی قوی است تا بتواند با واقعیتهایی چون تنهایی و مرگ کنار بیاید. به نظر او دو نوع مذهب وجود دارد. مذهب مستبدانه که مانع رشد استعدادهای انسانی میشود و مذهب انسان گرا که به شکوفایی انسان کمک میکند (بهرامی دشتکی، ۱۳۸۵).
روانشناسی شناختی نیز که در حدود ۱۹۹۰ شکل گرفت، موضوع کنترل خود را مطرح ساخت و باردیگر روان شناسی را با تمام قدرت به دنیای درونی فرد راهنمایی کرد. دنیای درونی که میتوانست شامل ابعاد معنوی نیز باشد. کوتاه سخن آن که انسان میل دارد که از خود فراتر رود. از آن چه که دارد پا فراتر نهد. به سویی غیر از آن چه که اکنون در آن است سیر کند. عروج کند تا تعالی یابد و تکامل پیدا کند (میر علائی، ۱۳۹۱). یاسپرس از جمله فلاسفه اگزیستانسیالیسم است که به تعالی جویی انسان توجه نموده است یاسپرس که از محدودیتها و تنگناهای انسانی سخن به میان آورده، معتقد است که آدمی باید با انتخابهای خویش، هر لحظه در حیطه ای از هستی قرار میگیرد. انسان باید از خود به در شود و به سوی خدا گام بردارد. به گمان یاسپرس جلال و شکوه خدا آن چنان است که هر هستی داری رو به سوی او دارد و در حال کشش به سوی بارگاه او پیش میرود. انسان باید خود را به خدا تسلیم نماید، تا به هستی واقعی خویش دست یابد: «من تا آن جا که خود را تسلیم خدا میکنم، تا آن جا که تحمل بدترین دردها و یا فراهم کردن سعادتی از آنها برای خود و یا ویران کردن خویش، خود را تسلیم خدا میکنم، خودم میشوم.»
مؤلفههای معنویت
مؤلفههای تعالی معنوی از نظر پید منت (۱۹۹۱؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷) عبارتند از:
✔️ حس پیوند: عقیده به اینکه فرد بخشی از جامعه بزرگ بشری است و در تداوم هماهنگی زندگی نقش حیاتی دارد.
✔️ جهان شمولی: اعتقاد به ماهیت توأم با وحدت زندگی
✔️ تحقق دعا: احساس لذت و خشنودی در نتیجه رویارویی شخص با یک حقیقت متعالی
✔️ تحمل تناقضها: توانایی زندگی با ناپایداریها و تناقضها در زندگی شخصی و تفکر درباره امور با معیار «هم این و هم آن» به جای «یا این، یا آن»
✔️ عدم قضاوت: توانایی پذیرش دیگران، همان گونه که هستند و حساسیت نسبت به نیازها و دردهای دیگران
✔️ وجودی بودن: میل به زندگی در لحظه و استقبال کردن از رویارویی با تجربههای زندگی به عنوان فرصت برای رشد و شادمانی
✔️ سپاسگزاری: حس درونی شگفتی و سپاس به خاطر همه خصلتهای مشترک و منحصر به فرد در زندگی خود.
مبانی نظری آموزش مهارت های زندگی
پژوهش الکینزا و همکاران (۱۹۸۸؛ به نقل از یعقوبی، ۱۳۸۷) پدیده معنویت را دارای یک ساختار چند بعدی میدانند که شامل نه بخش عمده میشود :
1-ابعاد روحانی با فرامادی که به عنوان خود فراتر یا بعد فرامادی تجربه میشود.
2-معنا و هدف در زندگی به این معنا که خلأ وجودی را میتوان با زندگی معنادار پر کرد.
3-داشتن رسالت در زندگی: فرد معنوی نوعی احساس وظیفه و تعهد دارد.
4 – تقدس زندگی: زندگی مشحون از تقدس است و فرد معنوی میتواند تجربههایی نظیر حیرت و اعجاب، تحسین و شگفتی را حتی در موقعیتهای غیر مذهبی نیز داشته باشد و دیگر این که سراسر زندگی مقدس است.
5-اهمیت ندادن به ارزشهای مادی: رضایت نهایی را نه در مادیات، بلکه در مسائل معنوی و روحی میتوان یافت.
6-نوع دوستی: به معنای تحت تأثیر درد و رنج دیگران قرار گرفتن، داشتن احساس عدالت اجتماعی و این که همه ما بخشی از آفرینش هستیم.
7-ایده آلیسم یا آرمان گرایی: فرد، جهانی بهتر را در ذهن به تصویر میکشد و تمایل دارد که این آرمان را برآورده سازد.
8- آگاهی از تراژدی: درد، مصیبت و مرگ قسمتی از زندگی هستند و به آن رنگ و روح میبخشند.
9-ثمرات معنویت: معنوی بودن واقعی موجب تغییر همه جنبههای بودن و نحوه زیستن میشود.
تأثیر معنویت بر سلامت روان
داشتن اعتقادات مذهبی مثبت، میتواند به زندگی افراد معنی داده و باعث گرویدن به ارزشهای مثبت جامعه شود. هم چنین مذهب و اعتقادات میتواند فکر افراد جامعه را مثبت نگه دارد و به عنوان یک نگهدارنده سلامت روانی و اجتماعی آنها در تمام مراحل زندگی عمل میکند. (برقی ایرانی، ۱۳۸۹) برخی از محققین با اشاره به شواهد تجربی متعدد، معتقدند که مذهب نقش زیادی در پیشگیری و درمان اختلالات روانی دارد و گروه درمانی شناختی مذهبی در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران بستری مبتلا به اختلالات خلقی مؤثرند (مسعودزاده و همکاران، ۱۳۸۷). مطالعات نشان دادهاند که درمان های معنوی میتواند اثرات مثبت عمیقی بر کارکرد مراجعان داشته باشد. نتایج مطالعات مربوط به آیینها در اعمال معنوی (مثل نماز و مراقبـه) بهبود در سلامت جسمی و روانی را نشان داده اند. باورهای معنوی به طور مستقیم میتوانند بر روشی که افراد تجربیاتشان را تفسیر میکنند، اثر بگذارد و این به آن معناست که باورهای دینی میتوانند باعث افزایش سلامت روانی شوند (آپترن ، ۲۰۰۸؛ به نقل از ملاجقه و همکاران، ۱۳۹۳). مانیوز و همکاران (۱۹۹۳؛ به نقل از دباغی، ۱۳۸۸) با مرور تحقیقات به این نتیجه رسیدند که عوامل مذهبی و معنویت با مصرف کمتر مراد مخدر و عاطفه منفی کمتر، بهبود کیفیت زندگی زناشویی، نوع دوستی و اعتماد به نفس بالا و مقابله با استرسهای زندگی رابطه دارد. کیم وسیدلیتز (۲۰۰۲؛ به نقل از دباغی، ۱۳۸۸) بیان میکنند که معنویت به عنوان یک مهارت مقابله ای از اثرات مختلف استرس و فشـار روانی بر سلامت افراد از طریق تأثیر بر چهار حوزه شناخت، هیجان، رفتار و تعالی، محافظت میکنند. باورهای معنوی و مذهبی، اعتماد به نفس افراد را افزایش میدهد و با فراهم نمودن یک دیدگاه اسنادی سازنده به افراد در یافتن معنا و هدف در زندگی کمک میکند. باور به زندگی پس از مرگ به زندگی معنا جهت میدهد و احساس خوش بینی و امید را در انسانها زنده نگه میدارد. در حوزه عاطفی، رفتارهای معنوی و مذهبی با ارضای نیازهای ذاتی افراد به وابستگی و ارتباط، عاطفه منفی مانند اضطراب و افسردگی را کاهش میدهند و احساس امنیت برای فرد فراهم میکند.
در حوزه رفتاری، رفتارهای مذهبی و معنوی مانند دعا، نیایش و عبادت، اثرات آسیب زای استرس را از طریق ایجاد شبکههای حمایتی و ارتقای رفتارهای سلامت تعدیل میکنند. همچنین معنویت و باورهای مذهبی، مقابله با مشکلات و استرس را از طریق درک موقتی بودن ناراحتیهای روان شناختی با رنجهای زندگی تسهیل میکنند و یک احساس کنترل بر موقعیت را برای افراد فراهم میسازد. همه سنتهای معنوی مذاهب مختلف با احکام و دستورات بازدارنده و تجویزی خود، پیروان خود را در ایجاد یک سبک زندگی سالم و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت تشویق میکنند. به عنوان مثال در اکثر مذاهب در سنتهای معنوی مصرف مشروب و مواد مخدر نهی میشود، در مقابل رفتارهای مختلف مانند تفریحات سالم، تغذیه، ورزش، عبادت، رفتارهای اخلاقی مبتنی بر آسیب رساندن به خود و دیگران و جامعه توصیه میشود. با درونی شدن و جذب این رفتارها در زندگی روزانه افراد یک سبک زندگی سالم شکل میگیرد، که در کاهش مرگ و میر، کاهش مصرف مواد و افزایش سلامت و بهزیستی مؤثر میباشد (دباغی، ۱۳۸۸). پارک و همکاران (۱۹۹۰؛ به نقل از دباغی، ۱۳۸۸) ارتباط بین باورهای مذهبی با میزان افسردگی، اضطراب، اعتماد به نفس را در دانشجویان مورد بررسی قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان داده میزان بالای مذهب درونی با سطح پایینتر افسردگی، اضطراب و اعتماد به نفس بیشتر بعد از وقایع منفی زندگی رابطه داشت. همچنین تحقیقات نشان میدهد میزان خودکشی در افراد مذهبی به علت حمایت اجتماعی و وجود شبکه اجتماعی نزدیک و صمیمی کمتر میباشد.
نتایج تحقیقات نشان میدهد حضور در مکانهای مذهبی و انجام فعالیتهای مذهبی، باعث افزایش هیجانهای مثبت میشود. آرجیل (۱۹۹۹؛ به نقل از دباغی، ۱۳۸۸) در یک پژوهش علمی، هیجانهای ایجاد شده توسط فعالیتهای مختلف تفریحی را مورد بررسی قرار داد. نتایج این مطالعه نشان داد که مراسم دینی و مذهبی مانند سایر فعالیتهای تفریحی از قبیل موزیک و رقص، باعث افزایش هیجانهای مثبت و شادی میشود. این محقق علت این مسأله را ناشی از عوامل تعالی و رشد شخصی، تجربههای عرفانی و درونی و عامل اجتماعی موجود در مراسم مذهبی میداند که هر یک از این عوامل عناصری از شادی و بهزیستی را در خود دارند. نتایج سایر پژوهشها نشان میدهد عبادت و نیایش باعث افزایش شادی و بهزیستی میشود همین که انسان به آینده ای روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالت شادی به وی دست داده باعث نشاط وی میشود و در او انگیزه کار و تلاش ایجاد شده او را به فعالیتهای صحیح زندگی وادار میکند (معتمدی، ۱۳۷۲).
پژوهشهای دیگر نشان میدهد که اساسیترین و مهمترین مسأله در شخصیت سالم، وحدت روانی است و در بین سیستمهای ارزشی، مذهب بالاترین قابلیت را برای ایجاد این وحدت داراست (برقی، ایرانی، ۱۳۸۹). تعریف معنویت درمانی معنویت درمانی یکی از راههای اساسی و پر اهمیت، و یک روش درمانی است که بشر میتواند به کمک آن از ابتلا به بیماریهای جسمی، روانی و اجتماعی پیشگیری کند و با کمک گرفتن از دین، نماز و نیایش به منبع لایزال و نامتناهی قدرت الهی وابسته شده و احساس امید و آرامش داشته باشد. شرکت در مراسم مذهبی آثار روانی – اجتماعی مهمی به همراه دارد که علاوه بر انجام فرایض دینی، نوعی ارتباط سالم و عاطفی بین افراد و جامعه ایجاد میشود (غلامی، ۱۳۹۰). معنویت درمانی، به معنای در نظر گرفتن باورهای معنوی بیمار مبتلا در فرایند درمانگری است. باورهایی که با به وجود آوردن تجربههای خاص موجب تعالی و ایجاد اخلاقی مسئولانه در افراد میشود. معنویت جستجوی معنا و هدف بهمنظور ارتباط با منبعی مقدس یا واقعیتی غایی است. معنویت که به دنبال ارتباط با منبعی مقدس یا واقعیتی غایی باشد، با نوعی تعالی و اخلاق مسئولانه در قبال این منبع مقدس یا واقعیت غایی همراه است. مداخله معنوی به عنوان یک روش درمانی مؤثر در سالهای اخیر، مورد توجه قرار گرفته است. مذهب و معنویت، مجموعه ای را ارائه میدهد که از راه آنها انسان میتواند معنا و مفهوم زندگی خود را درک کند. به همین دلیل است که معنویت، پیشبینی کننده ای قوی برای امید و سلامت روان و منبعی مهم در سلامت جسمانی و بهبود وضعیت بیماری است. معنویت میتواند با تأمین منابع حمایتی برای فرد و نیز به شکلی غیر مستقیمتر از طریق تأثیرگذاری بر امید، به سازگاری روانی بیشتر منجر شود (لطفی، ۱۳۹۲). معنویت درمانی با اثرات مشخص شده و اعتقادات گسترده مردم به آن میتواند به طور مؤثر و کارایی به عنوان راهبرد مناسبی برای تأثیر بیشتر درمان و حتی درمانهای غیر دارویی مورد استفاده قرار گیرد (واحدیان عظیمی، ۱۳۹۲). روان درمانی و معنویت در سراسر تاریخ روان شناسی درمانی، افراد زیادی وجود داشته اند که دریافته اند آسیب شناسی روانی نه تنها نتیجه مشکلاتی در بعد عاطفی و روحی افراد است بلکه اغلب نتیجه کشمکشها در سطح معنوی نیز میباشد. برای مثال روان شناسان انسان گرا و وجودی، این مسأله را یک موضوع مشترک میدانند. اریک اهمیت روح را درک کرد و اعتقاد داشت که روان درمانی باید این بعد را مورد توجه قرار دهد. ویکتور فرانکل (۱۹۸۰) معتقد است که بی معنی بودن یک مسأله غامض وجودی و اساسی فرهنگ ماست، و شکست در یافتن معنی اغلب به آسیب شناسی منجر میشود آبراهام مازلو (۱۹۷۰) چنین ادعا میکند که اگر نیازهای غریزی خاصی ارضا نشوند، یک فرد بیمار میشود. او معتقد است که اگر نیازهای عالی چون عشق، زیبایی، حقیقت و خوبی ارضا نشوند، نتیجه آن محرومیت (فقدان) در سطح معنویت خواهد بود. اگر به این شکل نگاه کنیم این ایده که آسیب شناسی روانی در رنج روح است هرگز یک ایده جدید نخواهد بود (یعقوبی، ۱۳۸۷).
معنویت یکی از ابعاد زندگی انسانی است و هنگامی که افراد به اتاق مشاوره و درمان وارد میشوند بعد معنوی خود را پشت در نمیگذارند، بلکه باورهای معنوی، اعمال، تجارب، ارزشها، ارتباطات و چالشهای معنوی خود را نیز به همراه خود به اتاق مشاوره و درمان میآورند (پار گامنت ، ۲۰۰۷؛ به نقل از سلاجقه، ۱۳۹۳). رویکردهای معنویت درمانی، درمانگران را تشویق میکنند که در درمان، مسائل مهم معنوی، درمان جویان را در زمان مناسب مورد خطاب قرار دهند و در راستای استفاده از قدرت بالقوه ایمان و معنویت، در درمان و بهبودی درمان جویان، از زبان و مداخله ای استفاده میکنند که بیانگر احترام و ارزش قائل شدن درمانگر نسبت به مسائل معنوی درمانجو باشد (ریچارد و همکاران ، ۲۰۰۷؛ به نقل از سلاجقه، ۱۳۹۳). ثنایی و همکارانش (۲۰۰۱) در تحقیقی نشان دادند که آموزش مفاهیم مذهبی و شرکت در گروه درمانیهای مبتنی بر محتواهای دینی و معنوی تأثیر معنی داری در کاهش اضطراب بیماران دارد و در آنها نگرشی مثبت نسبت به خود، محیط و آینده ایجاد میکند. یکی از عواملی که ارتباط بین معنویت و درمان را مورد توجه قرار میدهد این است که اغلب هدف مذهب و معنویت مشابه با اهداف درمان است. برای مثال هم هدف مذهب – معنویت و هم هدف روان درمانی افزایش احساسی از هویت، پاسخ به سوالاتی در مورد معنا و تقویت حمایت اجتماعی است. در حقیقت این احتمال وجود دارد که مذهب – معنویت، تأثیرات روان درمانی را تقویت کنند، به علت این که آنها با سپاسگزاری، بخشش، دلبستگی که فرایندهای درمان هستند، به هم پیوسته اند (عزیزی، ۱۳۸۹)
مداخلات مذهبی ویژه در روان درمانی، فواید بالینی زیادی را در بین افراد مضطرب با گرایش مذهبینشان داده اند. هم چنین افسردگی و اضطراب، مراجعات کلینیکی رایجی هستند که با بیماریهای روانی جدی ارتباط دارند. این مداخلات به طور مستقیم برای درمان اسکیزوفرنیا مورد استفاده هستند. (عزیزی، ۱۳۸۹). روانکاوی به نام فرانکل، رویکرد درمانی خود را لوگوتراپی یا معنا درمانی نامید. او مدت سه سال در بازداشتگاه آشویتس و داخائو زندانی بود. در همان جا بود که فهمید فقط کسانی میتوانستند زنده بمانند که به آینده میاندیشیدند و هدفی در آینده داشتند و در جستجوی یافتن معنایی در آینده بودند (فرانکل، ۱۹۷۸). بهره وری از روش مشاوره با رویکرد معنویت در تغییر نگرش افراد نتیجه مثبتی نشان داده است. پژوهشها نشان میدهد که تلاشهای مذهبی و معنوی مانند یوگا، مراقبه، دعا، نماز و حضور در مراسم مذهبی، شانس بهبود مراجعان را افزایش میدهد (کوئینگ، ۲۰۱۱؛ پیترسون وهالستید، ۱۹۹۸؛ بوس و همکاران ۲۰۱۲؛ به نقل از محمدی، ۱۳۹۲) . و در بررسیهای اخیر نشان داده شده که همبستگی مثبتی میان سلامت روانی و اعتقادات معنوی وجود دارد. بنابراین روان درمانگران میتوانند با آگاهی از اعتقادات مراجعین در جهت تغییر رفتار آنها از مداخلات معنوی استفاده کنند. این نوع روش در مورد مراجعانی که گرایش مذهبی داشته اند موفقیت آمیز بوده است (پین و برگین ، ۱۹۹۲، بوش و همکاران ، ۲۰۱۲؛ به نقل از محمدی، ۱۳۹۲). کارل یونگ روانکاو میگوید: «در طول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیتهای مختلف جهان متمدن با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کردهام، اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سر میبرند، حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به یک گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرأت میتوانم بگویم که تک تک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود میدهند، فاقد بودند و فرد فرد آنها تنها وقتی که به دین و دیدگاههای دینی باز گشته بودند به طور کامل درمان شدند.» (یکتا، ۱۳۸۷).
لزوم مشاوره و روان درمانگری معنوی
خدمت، حمایت و مراقبت، اغلب نیارمند فراخوانی نیروهای درونی بیمار و مراجع است و بدون بکارگیری این نیروها موفقیت در درمان شکستهایی را در برنامه درمانی به همراه خواهد داشت. منابع معنوی از جمله نیروهای درونی بیماران است که در یکپارچگی یا تمامیت جسم، روان و بعد اجتماعی آنان نقش بسیاری دارد. متخصصان با در نظر گرفتن بعد معنوی و دینی در برنامه درمانی، میتوانند سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی بیماران و مراجعان را به شکل یکپارچه در اولویت قرار دهند و به درک عمیقتری از نیازهای آنها دست یابند (دی سوزا ، ۲۰۰۷). پراپست (۱۹۸۰، به نقل از میلر، ۲۰۰۳) اظهار داشت نادیده گرفتن باورهای مذهبی مراجع باعث کاهش تاثیر روان درمانی و پایان یافتن نابهنگام درمان میشود. میلر و تورسن (۱۹۹۹، به نقل از میلر، ۲۰۰۳) نیز بر این عقیده پافشاری میکردند که اطلاع درمانگر از نگرشهای مذهبی و معنوی مراجع او را در فهم بهتر مسائل وی یاری میکند. همچنین باید خاطر نشان ساخت که معنویت و مذهب از جانب نهادهای رسمی روان شناسی و مشاوره نیز مورد توجه واقع شدهاند. در اصول اخلاقی روان شناسان، روان پزشکان و مشاوران بیان شده است که دین از مواردی است که متخصصان بهداشت روان ملزم به احترام به آن هستند (ریچاردز و برگین ، ۲۰۰۴). انجمن روان پزشکی آمریکا توصیه میکند، پزشکان، گرایشهای مذهبی و معنوی بیماران را جویا شوند؛ مبنای این توصیهها بر این است که مراقبت از بیمار، بسیار فراتر از درمان بیماری و در برگیرنده نیازهای مختلف وی است (کمپبل، یون و ژوهانستون ، ۲۰۱۰). معنویت به عنوان یک بعد انسانی و با درک نقشی که در بهبودی افراد دارد، به طور روزافزونی مورد توجه قرار گرفته است. کمک به برآورده شدن نیازهای روحی بیماران، عنصر اساسی مراقبت بالینی شناخته شده است. محققان بر سر این دو نکته با یکدیگر توافق دارند: اول اینکه انسانها موجوداتی معنوی هستند و دوم اینکه بین معنویت و بهبودی ارتباط وجود دارد (پل زیر ، ۲۰۰۷). شواهدی وجود دارد که اقدامات مذهبی و معنوی به عنوان یکی از منابع مقابله ای، با سلامت فیزیکی و روانی و حمایت اجتماعی ارتباط دارد (دلگادو ، ۲۰۰۷)؛ کوئینگ، جورج، تیتاس و میدور، معنویت درمانی به افراد کمک میکند تا به رغم بیماری، سوگ یا ناامیدی، بر از دست رفتهها تمرکز نکنند، بلکه در جستجوی معنا باشند. در نتیجه، زندگی از نگاه معنویت درمانی تحت هر شرایطی معنادار است. معناداری، هدفمندی و امیدواری در زندگی از اجزای تحکیم بخش سلامت روان میباشد (میلر، ۲۰۰۳). ویلیام وست (۲۰۰۴، ترجمه شهیدی و شیرافکن، ۱۳۸۳) عنوان میکند که معنویت بخش مهمی از زندگی مردم را تشکیل میدهد و تاثیر مهمی بر سلامت و بهزیستی آنان دارد. در نتیجه باید انتظار داشت که معنویت، بخش مهمی از مشاوره و روان درمانی نیز به شمار آید. بر اساس شواهد فوق به نظر میرسد دیگر فاصله بین علم و دین یا به عبارت بهتر روان درمانی و مذهب به پایان رسیده است و بیعت مجددی بین آنها در حال تکوین است (کامر، ۲۰۰۵؛ وست، ۲۰۰۴). نتایج پژوهشها نشان میدهد که معنویت درمانی و معنادرمانی بر افزایش سازگاری اجتماعی، کیفیت زندگی، سلامت روان، کاهش افسردگی و اضطراب موثر است (دیویسون و جهانگری ، ۲۰۱۳ء ریوهیم و گرینبرگه ، ۲۰۰۷؛ اژهای، منظری توکلی، حسینی و هاشمی زاده، ۱۳۹۲، جانی، مولایی، جنگی قوجه بیگلو و پوراسمعیل، ۱۳۹۳؛ زره پوش، زارعی و کجباف، ۱۳۹۲؛ لطفی کاشانی، مفید و سرافراز مهر، ۱۳۹۲؛ محمدی، ۱۳۹۲، روز گرد، ترخان و تقی زاده، ۱۳۹۱). تجارب شخصی نشان میدهد که در ایران نیز بسیاری از اختلالات روانی عاطفی و حتی بین شخصی در تعامل با مسائل معنوی و مذهبی قرار دارد و بدون توجه به حساسیت نسبت به این تعامل، تشخیص و درمان موفقیت آمیز نخواهد بود. مانند اختلالهایی نظیر: وسواس، اضطراب، افسردگی، احساس گناه، تعارضات درونی و بین فردی در تعامل با باورها و نگرشهای مذهبی قرار دارد. بنابراین میتوان از راهبرد معنوی به عنوان ابزار مکمل در کنار سایر رویکردها با دقت و حساسیت خاص استفاده کرد (اعتمادی، ۱۳۸۴).
مداخلات معنوی
مداخلات معنوی و مذهبی شامل: دعا، استفاده از نوشتههای متون مقدس، مراقبه، تصویرسازی معنوی، بخشایشگری، عبادات و مناسک، خودفاش سازی معنوی (میلر، ۲۰۰۳؛ وست، ۲۰۰۴؛ به نقل از شهیدی و شیر افکن، ۱۳۸۳؛ اعتمادی، ۱۳۸۴)، همراهی و خدمت (اعتمادی، ۱۳۸۴)، نوشتن یادداشتهای روزانه، تمرکز، کتاب درمانی (میلر، ۲۰۰۳، به نقل از بهرامی، ۱۳۸۵)، نیت، توکل، روش تشریک مساعی با خداوند و جستجوی رهنمودهای معنوی است. این تکنیکها به افراد کمک میکند تا میان ذهن، جسم و روح خودشان رابطه ای برقرار کنند، این ارتباط به آنها اجازه میدهد تا انسانهای یکپارچهتری باشند (میلر، ۲۰۰۳). مشاوران باید برای کمک به مراجعان در پروراندن هویتی معنوی تکنیکها را با دقت انتخاب کنند. یک نمونه کاوش و پژوهش در این زمینه، اصلاح درمان چندوجهی است (کورسین ، ۱۹۹۹). در درمان چندوجهی که از رفتار، عاطفه، احساس، تصویر پردازی، شناخت، روابط بین فردی، داروها و زیست شناسی استفاده میکنند، برای کمک به مراجعان، مولفه معنویت را نیز به فرآیند اضافه میکنند. انتخاب و کابرد دقیق مداخلات برای افزایش رفاه و آسایش مراجع ضروری است. ریچاردز و برگین (۱۹۹۷) برای کاربرد مداخلات در مشاوره پیشنهاداتی کلی ارائه داده اند که میتوانند پیدایش تنگناهای اخلاقی را کاهش دهند.
1- درمانگران باید در طول روشهای توافقی خود، مراجعان را از این مسئله آگاه کنند که آنها به درمانی با یک جنبه معنوی راه پیدا میکنند.
۲- درمانگران باید قبل از به کار بردن مداخلات معنوی و مذهبی، موقعیت فعلی و پیشینه مذهبی و معنوی مراجعان را ارزیابی کنند.
۳- درمانگران باید قبل از به کار بردن مداخلات معنوی و مذهبی، رابطهای محبتآمیز و توأم با اعتماد با مراجعان برقرار کنند.
۴- درمانگران باید به دقت این مسئله را در نظر بگیرند که آیا مداخلات معنوی و مذهبی لازم است یا نه.
۵- درمانگران باید مداخلات معنوی و مذهبی ای که میخواهند اجرا کنند، به طور واضح توصیف کنند و قبل از اجرا موافقت مراجع را به دست آورند.
۶- درمانگران باید مداخلات معنوی و مذهبی را به شیوه ای احترام آمیز به کار ببرند، به خاطر داشته باشید که بسیاری از این مداخلات مثل اعمال مذهبی، بنا بر عقاید مذهبی، مقدس شمرده میشوند.
۷- درمانگران باید با توجه به چارچوب ارزشی مراجع خود کار کنند و دقت کنند که عقاید ارزشهای معنوی خودشان را به مراجع تحمیل نکنند، هر چند آنها باید عقاید مراجعان را به چالش بکشند و به آنها کمک کنند تا عقایدی را که غیر منطقی یا خود مخرب هستند و مربوط به مشکل وی میشوند، بررسی کنند.
۸- درمانگران نباید مداخلات معنوی و مذهبی را به شیوه ای انعطاف ناپذیر و یکنواخت برای همه مراجعان به کار ببرند، ولی از یک شیوه طراحی شده بر اساس درمان و منعطف استفاده کنند.
۹- درمانگرانی که به خدا و حقیقت هدایت معنوی متعالی ایمان دارند باید در پی منبع الهام و روشنبینی معنوی باشند، تا راهنمایی آنها در بکارگیری هر نوع مداخلات و در موقع استفاده از آنها، باشند.
چند راهکار جهت تقويت مثبت انديشی
هر کدام از این تمرینات معنوی به اشکال مختلف در ادیان توحیدی از جمله اسلام مورد تأیید قرار گرفته شدهاند. از نظر روان شناسان علت اینکه این تمرینات در ادیان مختلف به کار گرفته شدهاند و قرون متمادی بشر آنها را به کار بسته است دلالت بر این دارند که نیازهای عمیق انسانی را مطرح نموده و یا به آنها پاسخ میگویند و در حل مشکلات انسانها در قرون متمادی مفید واقع شده اند (غباری و همکاران، ۱۳۸۷). در ادامه به توصیف برخی از تمرینات پرداخته میشود.
الف) دعا: دعا بخش اصلی اعمال مذهبی است و با توجه به تفاوتهای فرهنگی اشکال بسیار متفاوتی دارد (ولف ، ۱۹۹۷). همان طور که مک کولا و لارسون (۱۹۹۹) بیان میکنند، دعا از اعمال، افکار و نگرشهایی تشکیل میشود که فرد را به ساحت مقدس پیوند میدهد. دعا میتواند به عنوان گفتگو تلقی شود و عمل دعا کردن موجب آرام شدن زندگی بر مشغله فرد میشود و فرد در مورد سوالات زندگی خود اطلاعات و جوابهایی دریافت میکند (بک وار، ۱۹۹۷). پالما و پندلتون (۱۹۹۱، ۱۹۸۹) دعا را به چها صورت بیان میکنند: متفکرانه یا مکاشفه ای، تشریفاتی یا همیشگی، ملتمسانه و خودمانی، و مک کولا و لارسون (۱۹۹۹) نوع پنجمی به اینها اضافه کردند که دعا به خاطر درخواست سلامتی برای دیگران است و شفاعت و وساطت نام دارد.
ب) اندیشه معنوی و مراقبه: مراقبه نوعی “اندیشه معنوی” است که شامل عمل همراه با تمرکز میباشد. اندیشه معنوی دربرگیرنده مراقبه و لحظات خودانگیخته و سازمان نایافته ای است که در آن ما با یکتایی و وحدت امور پیوند برقرار میکنیم. برخی تحقیقات نشان میدهد که فعالیتهای معنوی و شهودی مثل مراقبه و اندیشه معنوی و تصویرسازی مذهبی نسبت به مداخلات علمی رایج نظیر تن آرامی که خالی از هر نوع محتوا یا فضای معنوی است، اثرات شفابخش نیرومندتری بر مراجعین مذهبی و معنوی دارد (اعتمادی، ۱۳۸۴)
ج) بخشایشگری : بخشایش گری یکی از عناصر کلیدی مراقبتهای مذهبی است (جف، ۱۹۸۷؛ لیچ ، ۱۹۹۴ و لایل ، ۱۹۹۵). پژوهشگران سه جنبه را برای بررسی بخشایش گری پیشنهاد میکنند، بخشیدن دیگران، بخشیدن خود، و پذیرش بخشایش گری. برای آنکه بخشایش گری اثربخش و شفا دهنده باشد باید توسط مراجع و در وقت مناسب صورت بگیرد. همان طور که ریچاردز و برگین خاطر نشان میکنند: تلاش برای برای بخشایش گری زود هنگام، از فرآیند شفا دادن جلوگیری میکند و موجب بی اعتباری و حل نشدن احساساتی همچون درد، سوگ، گناه، شرم و خشم شده و در نتیجه مشکلات زیادی را در زندگی آنها به وجود میآورد (وست، ۲۰۰۴، ترجمه شهیدی و شیرافکن، ۱۳۸۳). انرایت و همکارانش (۲۰۰۲) اثرات بخشایش گری را در کاهش افسردگی و اضطراب و بهبود روابط بین فردی، در پژوهشهای زیادی نشان داده اند (غباری بناب، ۱۳۸۴).
عالی بود بسیار مفید بود نمرش بیسته.
واقعا مفید، به درد بخور
سایت مفیدی است.
به نظرم عالی بود. من که خیلی ازش یاد گرفتم.
محتوا واقعا کامل و عالی بود.
عالی بود
من بیش از احساس نیاز استفاده کردم.
اموزش عالی ای هست خیلی ممنون♥️.
با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر ویژه بابت مطالب بسیار مفیدتون
پسندیدم
ممنون اطلاعات مفیدی بود
از تلاش و پشت کار همیشگی تان در زمینه فراهم سازی زمینه تحصیل و تعلیم تقدیر و تشکر میکنیم
ممنون ممنون ممنون و خداوند پدر مادر و خانواده محترم تان را حفظ کند و در سلامتی کامل زندگی کنید.
انتقال مفاهیم خیلی عالی و کاربردی و مناسب بود. کمک کننده اس.
این آموزش حرف نداشت نکات ریزی رو گفته بودند که هر جایی این مطالب بیان نمیشه.
به نظر من فوق العاده بود. عالی جامع
احسنت مرحبا افرین هزاران درود بر شما
بسیار مفید و کاربردی ، سپاس فراوان
خسته نباشید، عالی بود.
کاربردی بود. خیلی عالی. ممنون👍👍👍
واقعا عالی بود دمتون گرمممممم
خدا قوت میگم به سایت خوبتون.
بسیار عالی و کاربردی با تشکر فراوان.
واقعا خیلی کمک کننده است، ممنون
با سلام و عرض خسته نباشید ممنونم از سایت و پشتیبانی خوبتون امیدوارم موفق باشید
سلام
تشکر میکنم از خدمات سایتتون.
بنده از کاربران قدیمی شما هستم و واقعا از شما و پشتیبانی خوبتان متشکرم. من شما را به همه دوستان و اشنایان معرفی کردم.
من قبلا با مجموعه دیگری کار می کردم که خیلی از امکانات و پشتیبانی آن ها راضی نبودم ولی پس از جستجو در اینترنت با شرکت شما آشنا شدم. واقعا از پشتیبانی و امکانات به روز سایت شما راضی هستم