خودکارآمدی ؛ تعاریف، ابعاد و نظریه ها

خودکارآمدی ؛ تعاریف، ابعاد و نظریه ها

خودکارآمدی ؛ تعاریف، ابعاد و نظریه ها

تعریف خودکارآمدی  (Self-efficacy)

خودکارآمدي يک سازه مهم از نظريه شناختي اجتماعي بندورا است. در اين ديدگاه رفتار آدمي نه تنها در کنترل عوامل بيروني و محيطي نيست بلکه «فرايندهاي شناختي»، نقش تعيين کننده در رفتار دارند. فرايندهاي شناختي به عنوان بخشي از آسيب­ شناسي رواني موجب انتظارات و ادراکات نادرستي مي­گردد که فرد از کارآمدي خود دارد و اين انتظارات مي­تواند به اضطراب و اجتناب­ هاي دفاعي از موقعيت ­هاي تهديدکننده منجر شوند. در نظام بندورا، خودکارآمدي به درک توانايي توليد يک عمل مطلوب اشاره مي­کند. خودکارآمدي چیزی بيشتر از گفتن جمله ما مي­توانيم موفق شويم است؛ آن يک باور قوي درباره صلاحيت ­هايي است که بر اساس ارزيابي ما از منابع گوناگون اطلاعات درباره توانايي­ هايمان بدست آمده است (بندورا، 1986، 2002). خودکارآمدي به قضاوت­هاي فرد درباره توانايي­ هاي خود در يک زمينه مشخص اشاره مي­کند. افرادي که خودکارآمدي بالايي دارند، شکست­هايشان را به تلاش کم نسبت مي­دهند تا به توانايي پايين، در حاليکه افراد با خودکارآمدي پايين، شکست­ هايشان را به توانايي پايين نسبت مي ‏دهند تا به تلاش کم (آکين، 2008).

خودکارآمدي به قضاوت فرد راجع به توانايي­اش براي سازمان افکار، احساسات و اعمال براي به دست آوردن نتايج مطلوب در هر موقعيتي گفته مي­شود (بندورا، 1986؛  سولبرگ و توريس، 2001).

خودکارآمدي قضاوت در مورد آن­چه شخص فکر مي­کند مي­تواند انجام دهد، نه آن­چه شخص انجام داده است، تعريف مي­شود. اين نظريه محصول يک فرايند پيچيده خود ارزيابي و خود اقناعي است که مبتني بر بررسي شناخت ­گراي چندين منبع اطلاعات کارآمد مي­باشد. بر طبق نظريه بندورا ادراک خودکارآمدي به اعتقادات فرد براي سازماندهي و انجام يک سري کارها در جهت نيل به اهداف تعيين شده لازم است و چنين اعتقاداتي مکانيزم مرکزي محسوب مي­شوند.

مفهوم استرس

يکي از عواملي که در بروز هيجانات منفي تحصيلي از جمله استرس تحصيلي اهميت دارد، احساس خودکارآمدي پايين افراد مبتلا به استرس تحصيلي در موقعيت­هاي تحصيلي است(کالاسن و همکاران، 2007). خودکارآمدي يک سازه مهم از نظريه شناختي اجتماعي بندورا است. در اين ديدگاه رفتار آدمي نه تنها در کنترل عوامل بيروني و محيطي نيست بلکه «فرايندهاي شناختي»، نقش تعيين­ کننده در رفتار دارند. فرايندهاي شناختي به عنوان بخشي از آسيب­ شناسي رواني موجب انتظارات و ادراکات نادرستي مي­گردد که فرد از کارآمدي خود دارد و اين انتظارات مي­تواند به اضطراب و اجتناب­ هاي دفاعي از موقعيت­هاي تهديدکننده منجر شوند(نیو و همکاران، 2011).

برای ثبت سفارش بر روی دکمه “ثبت درخواست” کلیک و پیامک ارسال کنید.

سوال و یا درخواستی داشتید با کمال میل در خدمت شما هستیم.

تلفن پشتیبانی (جهت سفارش و راهنمایی) : ۰۹۱۲۴۵۳۰۴۲۰

 

خودکارآمدی تحصیلی

خودکارآمدی تحصیلی به قضاوت فرد راجع به توانایی خود برا ي سازمان و انجام انواع تکالیف آموزشی طرح شده، گفته می­شود. افراد با خودکارآمدی تحصیلی بـالا در مقایسـه بـا دانشـجویان بـا خودکارآمدی تحصیلی پایین، اطمینان بیشـتري دارنـد کـه بتوانند تکالیف آموزشی را انجام دهند. سطوح بالاي خودکارآمدی تحصیلی منجر به میانگین نمرات بالاتر و پایداري بـرا ي تکمیـل تکالیف می­شود. دانشجویان با خودکارآمدی تحصیلی بـالا، عملکـرد و سازگار ي تحصیلی بهتری دارنـد (آزانترایکایی و آیدین، 2009).

بنابراین خودکارآمدی تحصیلی به مثابه ­ی اطمینان فرد به توانایی­ های خود در انجام موفقیت ­آمیز تکالیف و انجام رفتارهای خودکنترلی تحصیلی تعریف می­شود. خود کنترلی به این معنا است که یک فراگیرتا چه حد از نظر فراشناختی، انگیزشی و رفتاری فرایند یادگیری را کنترل می­کند ( زمیرمن، 1999).

خودکارآمدی تحصیلی و استرس تحصیلی

استرس تحصیلی بر سـلامت روانـی–  جسـمانی دانشـجو یان و توانایی­شان براي انجام مؤثر تکالیف درسی اثر می­گـذارد. خودکارآمدی تحصیلی، به دانشجویان در موقعیت­هاي استرس­ زا کمک می­کنـد. دانشجویان با خودکارآمدی تحصیلی بالاتر، مشـکلات سـازگاری و اضطراب کمتري دارند(مارینو و همکاران، 2008).

بنابراین خودکارآمدی تحصیلی نـه تنهـا بـر چگـونگی سـازماندهی تهدیـدها اثـر می­گذارد، بلکه بر سـازگاري افـراد بـا آن­هـا نیـز اثـر مـی­گـذارد. با توجه به این مسئله، خودکارآمدی تحصیلی بـالا باعـث کـاهش آشـفتگی در مقابـل حــوادث استرس­زا می­شود (مارینو و همکاران، 2008).

 خودکارآمدی تحصیلی و مهارت زندگی

مهارت­های زندگی در جهت ارتقای توانایی­ های روانی- اجتماعی هستند. توانایی­ های روانی– اجتماعی عبارت است از آن گروه از توانایی­ های است که فرد را برای مقابله با کشمکش ­ها و موقعیت­ های زندگی توانمند می­کند.

به عقیده بندورا اندازه ­گیری خودکارآمدی تحصیلی فرایندی استنتاجی است که در آن توانمندی و توانایی اندازه­ گیری می­شود. بنابراین توانمندی­ های موجود یکی از عواملی است که در خودکارآمدی تحصیلی موثر است. یعنی می­توان با رشد و توانایی ­های موجود و در نهایت تجارب موفق در تحصیل، به سطح خودکارآمدی تحصیلی مطلوبی دست پیدا کرد. لذا از طریق فراگیری مهارت های زندگی، می­توان این سطوح را ارتقا بخشید.  بنابراین خودکارآمدی تحصیلی و و فراگیری این مهارتها بر یکدیگر کنش و واکنش متقابل دارند و با همدیگر همبسته نیز هستند (جهان ملکی، 1390).

خودکارآمدی تحصیلی و عوامل موثر بر آن

خودکارآمدی تحصیلی علاوه بر این­که یک امری درونی است، می­تواند تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی بوده و متاثر از این عوامل کاهش و یا ارتقا یابد. تاثیر این­گونه عوامل در دوران کودکی و نوجوانی بیشتر بوده و لذا توجه به نقش والدین و معلمان نیز حائز اهمیت است.

پژوهش­ ها نشان می­دهد که حمایت اجتماعی از سوی خانواده اصلی تاثیر بسیاری بر خودکارآمدی تحصیلی دارد و این نقش مهم خانواده را در خودکارآمدی تحصیلی نشان می­دهد. لذا بازخورد مناسب و حمايت­گرانه از محيط، باور به خودكارآمدي تحصیلی را در افراد ارتقا مي­دهد ( پیربازاری، 1390).

به علاوه، فراگیرانی كه در درس­ها با معلمان خود مشورت مي­كردند درك بيشتري از حمايت داشته و از خودكارآمدي تحصيلي بالاتري برخوردار بودند كه اين يافته مطابق با مطالعه ­های انجام شده مؤيد اهميت چشمگير حمایت­های درسي توسط معلمان است. بنابراين مي­توان گفت كه در دانش ­آموزان مهم­ترين منبع خودكارآمدي از طريق الگوسازي و تشويق­ هاي كلامي دريافت شده از مدرسين است كه اين نوع حمايت بر رشد قابليت و اعتماد به نفس آن­ها بسيار مؤثر است و ضرورت توجه معلمان به مشاوره ­هاي درسي را مشخص مي­نمايد. به عبارتي براي رشد خودكارآمدي و ارتقاي موفقيت ­هاي تحصيلي دانش ­آموزان نيز انجام مشاوره ­هاي درسي براي اين گروه از دانش ­آموزان نيازمند توجه بيشتر است (کنس،2002).

مطالب پیشنهادی  مدل ها و ابعاد فرهنگ سازمانی

دیگر سازه ­هایي كه با خودكارآمدي تحصیلی دانش ­آموزان ارتباط مستقيمي دارد، سازه استرس و نوع استرس و واكنش به استرس می­باشد. اين سازه و زير مقياس­هاي آن با خودكارآمدي ارتباط معنادار منفي دارد.  بنابراين مي­توان گفت دانش ­آموزان كه يك موقعيت تحصيلي را استرس ­آور ارزيابي مي­كنند كمتر به توانايي خود جهت كنترل آن موقعيت اعتماد مي­كنند، خودكارآمدي تحصيلي كمتري را درك مي­كنند، كمتر از راهبردهاي كاهش استرس استفاده مي­كنند، و نهايتاً واكنش بيشتري نسبت به استرس نشان مي­دهند كه يافته ­هاي كليه مطالعات پيشين مؤيد مطالعه اخير بوده است (فولادوند، 1388).

نظريه شناختي– اجتماعي بندورا  درباره باورهای خودکارآمدی

نظریه شناختي–  اجتماعي که بندورا مطرح کرده است، ريشه در يک باور در مورد عملکرد آدمي دارد که از طريق آن افراد داراي اين نيرو هستند که به طور فعالانه در پيشرفت خود دخالت داشته باشند و   مي­توانند به وسيله اعمالشان باعث شوند که رويدادها اتفاق بيفتند. کليد اين احساس توانايي در اين حقيقت نهفته است که در ميان ديگر فاکتورهاي شخصي، افراد داراي خود باوري هايي هستند که آن­ها را قادر مي­ سازد مقداري از کنترل­شان را بر روي احساسات، انديشه ­ها و اعمالشان به کار بندند. در آن­چه که مردم فکر مي‏کنند، باور دارند و احساس  مي­کنند بر روي چگونگي رفتارشان تاثيرگذار است (بندورا، 1993؛ بندورا، 2004).  بيشتر نظرياتي که رفتار انسان را تبيین مي­کنند، مبتني بر مدل­هاي علي تک بعدي هستند که بر تعيين کننده ­هاي محيطي و دروني تاکيد دارند. اما در نظريه­ ي شناختي– اجتماعي فرايندهاي علي بصورت جبر متقابل مفهوم ­سازي شده است. در اين نظريه کنش ­هاي روان شناختي بصورت کنش متقابل دو سويه­ اي بين تاثيرات رفتار ، شناخت و محيط تبيین مي­شود (بندورا، 1993).

مدل تقابل سه جانبه

مدل تقابل سه جانبه

اما مناقشه اصلي مابين مدل­هاي تک بعدي و مدل­هاي دو جانبه در مورد منشا رفتار انسان حول محور تاثيرات خود است و در اين نظريه سيستم خود شامل ساختارها و کارکردها­ي فرعي شناختي جهت ادراک، ارزيابي و تنظيم رفتار است و نه يک عامل رواني جهت کنترل رفتار. نقش سيستم خود در جبر متقابل توسط يک تحليل متقابل از فرايندهاي خود تنظيمي قابل درک است. جبر متقابل به عنوان يک اصل تحليلي بنيادي براي تحليل پديده ­هاي روان شناختي بر حسب سطوحي از پيشرفت و تبادلات درون فردي و عملکرد متقابل سيستم­هاي سازماني و اجتماعي پيشنهاد شده است (بندورا، 2004).

چند راهکار جهت تقويت مثبت انديشی

ابعاد خودکارآمدی

میزان خودکارآمدی

به درجه دشواري مشکلاتي که شخص آمادگي مقابله با آن­ها را دارد اشاره مي­کند. به طور مثال، برخي افراد اين نکته را قبول دارند که بايد چيزهاي جديد را امتحان کرد اما هرگز اين کار را انجام نمي­دهند. برخي ديگر ممکن است در ارتباط با کودکان خود جراتمند باشند، اما در ارتباط با افراد بزرگ­تر اين­طور نيستند. يا ممکن است مرد يا زني هنگام صحبت کردن در يک گروه کوچک به خوداطمينان داشته باشد، اما موقع سخنراني در يک جمع چنين اطميناني نداشته باشد (بندورا، 2004).

قدرت خودکارآمدي

 به اعتقاد راسخ فرد مبني براينکه مي­تواند از عهده انجام يک رفتار دشوار برآيد، اشاره دارد. قدرت خودکارآمدي به تفاوت بين اين فکر که«شايد بتوانم اين کار را انجام دهم» و اين فکر که «مطمئنم که مي­توانم اين کار را انجام دهم» اشاره دارد (بندورا، 2004؛ کلينکه، 1388).

عموميت خودکارآمدي

 به ميزان احساس اطمينان شخص به خود براي انجام رفتارهاي خاص در شرايط و موقعيت­ هاي مختلف اشاره دارد بدين معني که عموميت خودکارآمدي به توانايي فرد براي دادن مناسب ­ترين پاسخ در تمام موقعيت ­ها اشاره دارد (بندورا، 2004؛ کلينکه، 1388).

منابع خودکارآمدي

 بندورا (1998،  انلو، اوسو و اوسو،2010) چهار منبع براي خودکارآمدي ذکر کرده است اين چهار منبع تجاربي مثل موفقيت يا شکست، اوضاع هيجاني وجسماني مانند ترس، تهييج، مشاهده تجارب ديگران، و مشاهده موفقيت­ ها و قانع ­سازي کلامي خانواده، دوستان و همکاران هستند.

بندورا  قضاوت ­هاي شخص، درباره سطح خودکارآمدي­ اش را مبتني بر چهار منبع اطلاعاتي مي­دانست که عبارتند از :

1-موفقيت در عملکرد

2-تجربيات جانشيني

3-قانع ­سازي کلامي

4-برانگيختگي فيزيولوژيکي(بندورا، 2004).

  • موفقيت در عملکرد

بانفوذترين منبع قضاوت­هاي خودکارآمدي، موفقيت در عملکرد است. تجارب موفقيت ­آميز قبلي علامت‏هاي مستقيمي را از سطح توانايي و شايستگي ما فراهم مي­ آورند. پيشرفت­ها يا موفقيت ­هاي قبلي استعدادهاي ما را نشان مي­ دهند و موجب تقويت کردن احساس­هاي خودکارآمدي در ما مي­شوند. شکست‏هاي قبلي بخصوص شکست­هاي تکراري، حس شايستگي و سطح خودکارآمدي ما را پايين مي ‏آورد (بندورا، 2004؛ بندورا، 1993).

  • تجربيات جانشيني

 ديدن مردمان ديگري که به نحو موفقيت­ آميزي عمل مي­کنند، احساسات خودکارآمدي را تقويت مي­کنند، بخصوص افرادي که از نظر توانايي­ ها مشابه ما قضاوت شده باشند. در واقع ما مي­گوييم «اگر آن­ها مي­توانند آن را انجام دهند، من نيز مي­توانم». ديدن شکست ديگران نيز مي­تواند خودکارآمدي ما را کاهش دهد. بنابراين الگوهاي موثر بر خودکارآمدي ما با اهميت ­اند، چرا که به ما راهبردهاي مناسب و شيوه­ هايي براي کنار آمدن با موقعيت­ هاي دشوار را نيز نشان مي­دهند (بندورا، 2004؛ بندورا، 1993).

  • قانع سازي کلامي

يعني به مردم بگوييم که آن­ها مي­توانند آن­چه را که مي­خواهند بدست آورند، مي­تواند خودکارآمدي را بهبود بخشيده و آن را افزايش دهد و امکان دارد که رايج ­ترين منبع براي خودکارآمدي باشد. زيرا دائما از جانب والدين، مربيان و ديگر افراد استفاده مي­شود. براي اين­که قانع­ سازي کلامي موثر باشد بايد واقع ­گرايانه باشد. مثلا بيهوده است اگر به کسي که7/1 متر قد دارد بگوييم که تو مي­تواني قهرمان بسکتيال شوي(انلو، اوسو و اوسو،2010).

  • برانگيختگي فيزيولوژيکي

نظير ميزان ترس وآرامش ما در موقعيت استرس ­زا مي­باشد. زيرا ما اغلب اين­گونه اطلاعات را به عنوان مبنايي براي قضاوت کردن درباره توانايي­ هايمان در سازش و کنار آمدن به کار مي­بريم. بندورا اذعان مي‏دارد: زماني که مردم توسط برانگيختگي آزارنده ­اي محاصره نشده ­اند، بيشتر در انتظار موفقيت هستند تا زماني که عصبي و ناراحت و از نظر احشايي نگران و مضطرب هستند (انلو، اوسو و اوسو،2010).

خودکارآمدی ؛ تعاریف، ابعاد و نظریه ها

ويژگي افراد خودکارآمد

بندورا مي­گويد که خودکارآمدي تاثير نيرومندي بر رفتار دارد. به عنوان مثال، دانش­ آموزي که خودکارآمدي پاييني دارد، شايد حتي براي مطالعه يک امتحان تلاش نکند، زيرا اعتقاد ندارد که اين کار سودمند باشد (بيابانگرد، 1386).

مطالب پیشنهادی  نقش ارتباطات در سازمان

🟩 افراد خودکارآمد تکاليفي را که چالش ­انگيزي بيشتري دارند انتخاب مي­کنند و اهداف بزرگتري را بر مي‏گزينند و پايداري بيشتري نسبت به آن اهداف از خود نشان ميدهند.

🟩 افراد داراي باورهاي خودکارآمدي بالا به توانايي­ هايشان در هر عملکرد اعتقاد دارند و به احتمال زياد با تمام تلاش جهت موفقيت خود تلاش مي­کنند.

🟩 افراد با خودکارآمدي بالا با وجود موانع و پيامدهاي منفي پشتکار زيادي خواهند داشت؛ آن­ها قادر هستند با ناکامي­ها و نا اميدي­ها کنار بيايند و بهتر به راه خود ادامه دهند، آن­ها کمبود را نه به عنوان نتيجه پاياني بلکه فقط به عنوان يک عقب ­نشيني موقت قلمداد مي­کنند. اين افراد همچنين رويکردشان به موقعيت­ هاي پراسترس با اطمينان عمل­کردن است و آن­ها قادر خواهند بود استرس­ها را قبل از شروع عملکردشان مهار کنند و در واقع افراد خودکارآمد آسيب­ پذيري نسبت به استرس و افسردگي را ندارند.

🟩 افرادي که احساس خودکارآمدي بالا دارند داراي سلامت روان هستند، در مواجهه با تکليف به جاي اجتناب از آن­ها با تکاليف چالش مي­کنند، تعهد بالايي براي رسيدن به اهداف خود دارند، شکست خود را بيشتر به تلاش ناپسند و دانش و مهارت ناقص اما جبران­پذير اسناد مي­دهند. هنگام مواجهه با مشکل به جاي اضطراب و ترس احساس آرامش را تجربه مي­کنند. ديدگاه گسترده­اي از شيوه­ حل مساله دارند، بعد از شکست اعتماد تضعيف شده آن­ها به سرعت بهبود مي­يابد، در انجام تکاليف علاقه ­مندي و درگيري بيشتري از خود نشان مي­دهند و به راه ­حل­ هاي خود اطمينان دارند، ولي در عين حال انعطاف­ پذير هستند(بندورا، 2004).

🟩 افراد داراي خودکارآمدي بالا از نقاط قوت و ضعف خود مطلع ­اند، آن­ها اهداف واقع بينانه انتخاب  مي­کنند، و از خود انتظارات معقولي دارند و از مزاياي استفاده از مقابله متمرکز بر مشکل، در مقابل مقابله متمرکز بر هيجان آگاه هستند. افراد داراي خود کارآمدي بالا بسيار جرات­مند و اجتماعي­ اند و عزت نفس بالايي دارند و نيز کنترل بيشتري بر زندگي­شان دارند (بیابانگرد، 1386).

نقش واسطه ای خودکارآمدی

باورهاي خودکارآمدي به عنوان مکانيسمي واسطه ­اي بر فرايندهاي زير تاثير دارند:

فرايندهاي شناختي

 باورهاي خودکارآمدي به شيوه ­هاي مختلفي بر فرايندهاي شناختي اثر مي­گذارند. در اکثر رفتارهاي هدفمند، هدف بر اساس آينده­ نگري انتخاب مي­گردند. هدف­ گزيني افراد از ارزيابي آنان و قابليت­هاي خود تاثير مي­پذيرد.  اکثر رفتار و اعمال با تفکر شکل مي­گيرد، سپس باورهاي خودکارآمدي افراد بر اين رفتارها تاثير مي­گذارند به گونه ­اي که افراد با خودکارآمدي بالا شيوه هاي موثرتري از اعمال را انجام مي­دهند نسبت به افراد با خودکارآمدي پايين (بندورا، 2004؛ منصوري، 1386).

فرايندهاي انگيزشي

 برانگيزاننده ­هاي شناختي مانند اسناد موفقيت و شکست، تعيين اهداف و برآورد ارزشي از اهداف انتخابي و انتظار پيامدها مي­توانند پيامدهاي احتمالي رفتار را براي فرد مجسم کرده و او را براي آغاز يک رفتار يا اجتناب از موقعيت تحريک نمايند. در اين ميان باورهاي خود کارآمدي در تنظيم انگيزش افراد نقش مهمي ايفا مي­کنند (بندورا، 2004؛ منصوري، 1386).

فرايندهاي عاطفي

باورهاي خودکارآمدي افراد، هم بر ميزان استرس و افسردگي ناشي از موقعيت­ هاي تهديدآميز تاثير مي‏گذارند و هم بر سطح انگيزش افراد تاثير دارد به گونه ­اي که افراد با خودکارآمدي ضعيف در کنترل تهديدها اضطراب بالايي را تجربه مي­کنند اما افراد با خودکارآمدي بالا در موقعيت­ هاي تهديدآميز بي­ پروا هستند (بندورا، 2004؛ منصوري، 1386).

فرايندهاي انتخابي

 تاکنون بحث بر روي فرايندهاي فعال­سازي خود کارآمدي متمرکز بود. فرايندهايي که افرد را به ايجاد محيط موثرتر قادر مي­سازد. در اصل انسان محصول محيط خويش است. بنابراين باورهاي خودکارآمدي فرد مي‏تواند زندگي او را با انتخاب فعاليت­ها و محيط شکل داده و تحت تاثير قرار دهند. افراد از موقعيت­ها و فعاليت­هايي که از توانايي­ها و قابليت­هاي آنان فراتر مي­باشد اجتناب مي­ورزند. اما بلا فاصله فعاليت­هاي چالش ­انگيزي را بر مي­گزينند که قادر باشند از عهده آن برآيند (بندورا، 2004؛ منصوري، 1386).

 خودکارآمدي و تنيدگي

بالا بودن خودکارآمدي و احساس کنترل بر رويدادهاي موجود در زندگي شخصي، به طور مثبت به توانايي کنار آمدن با استرس و به حداقل رسيدن اثرات زيان بخش آن بر کارکرد زيستي مربوط است. کنترل پذيري با توجه به ماهيت آثار استرس، اصل تشکيل دهنده مهمي است. اين شرايط زندگي استرس ­زا به خودي خود نيست که آثار زيان­ بخش زيستي را توليد مي­کند، بلکه ناتواني ادراک شده در کنترل آن­هاست (علي­نيا کروئي، 1382). باورهاي خودکارآمدي برپاسخ ­هاي فيزيولوژيکي به تنيدگي از جمله نظام ايمني بدن تاثير مي­گذارد و در ميزان فعاليت کاتگولاتين– از خانواده انتقال­ دهنده عصبي موثر در مديريت تنيدگي وادراک تهديد– بسيار نقش دارد (اولري و براون، 1995؛  علي­نيا کروئي، 1382).

طبق نظريه ­شناختي اجتماعي پيامدهاي استرس در درجه اول بر حسب ضعف خودکارآمدي فرد در تحت کنترل درآوردن تهديدها و تقاضاهاي طاقت فرساي محيطي تعريف مي­شود. به عبارت ديگر اگر فرد بر اين باور باشد که مي­تواند به گونه ­اي موثر با فشار زاهاي محيطي روبرو شود دچار نگراني و استرس نمي­شود ولي اگر فرد براين باور باشد که نمي­تواند اين فشار زاها را تحت کنترل خود در آورد، خود را گرفتار استرس نموده و عملکردش مختل مي­شود. از اين رو استرس به جاي اين­که مستقيما از تهديدها و تقاضاهاي محيط ناشي شوند، متاثر از باورهاي خودکارآمدي فرد هستند (بندورا، 2004).

خودکارآمدی ؛ تعاریف، ابعاد و نظریه ها

برخي از شرايط که خودکارآمدي را افزايش مي­دهد

🔴 مواجه کردن افراد با تجربه ­هاي موفقيت ­آميز با ترتيب دادن هدف­ هاي دست­ يافتني، موفقيت عملکرد را افزايش مي­دهد.

🔴 مواجهه کردن افراد با الگوهاي مناسبي که عمل موفقيت­ آميز دارند، تجربه ­هاي موفق جانشيني را بهتر مي­کند.

🔴 فراهم ­آوردن قانع ­سازي کلامي، افراد را ترغيب مي­نمايد که باور کند توانايي عمل موفقيت ­آميز را دارند.

🔴 تقويت ­کردن انگيختگي فيزيولوژيکي از طريق رژيم غذايي مناسب، کاهش استرس و برنامه­ هاي ورزش، نيرو، بنيه و توان کنار آمدن با مسائل را افزايش ميدهد.

🔴 استفاده از تمرين ذهني براي موفقيت ­هاي مختلف (بندورا، 2004).

11 دیدگاه دربارهٔ «خودکارآمدی ؛ تعاریف، ابعاد و نظریه ها;

  1. واقعا عالی بود. خیلی وقته از سایت فوق‌العاده‌تون استفاده می کنم. دیدم این دفعه نامردی هست، که نظری ننویسم. سایت خوبی دارید و سایت مورد علاقه من هستید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 کلیه حقوق مادی و معنوی برای www.unpbook.ir محفوظ میباشد و هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی خواهد داشت.

آسان پرداخت شاپرک درگاه پرداخت زرین پال  معرفی شرکت به پرداخت ملت‎  بانک پارسیان پرداخت الکترونیک سامان شبکه بانکی شتاببانک پاسارگاد وزارت علوم اطلاعیه سازمان سنجش درباره ثبت نام قبول شدگان دکتری 98

تلفن: 09306406056

پشتیبانی پیامکی : 09124530420