سبک های تصمیم گیری مدیران در سازمان

سبک های تصمیم گیری مدیران در سازمان

سبک های تصمیم گیری مدیران در سازمان

تصميم گيري انتخاب يك راهكار از ميان دو يا چند گزينه در يك رفتار پيشگيرانه و به منظور حصول يك هدف يا ستاده خاص با حداقل ريسك ممكن است. بنابراين تصميم گيري هسته مركزي برنامه ريزي را تشكيل مي دهد . يك برنامه نمي تواند وجود داشته باشد مگر اينكه تصميم ايجاد شده باشد. مديران همواره در انجام تمامي وظايف خود با شرايطي مواجه مي شوند كه لزوم اتخاذ تصميم از جانب آنها را ميطلبد . همين امر نفوذ و جايگاه بسيار مهم وظيفه تصميم گيري را در تمامي وظايف مديران وفرآيند هاي سازماني نيز نشان مي دهد.در ادبيات مديريت وظايف اصلي مديران عبارتند از: برنامه ريزي،سازمان دهي، هدايت، نظارت، كنترل وتصميم گيري.

مدیران سازمانها در انتخاب یک گزینه از میان گزینه های متعدد، غالبا چندین معیار را هم زمان در تصمیم گیری مدنظر قرار می دهند. معیارها گاه هم راستا و بعضا متقابل و متضاد می باشند .از معروفترین سبک های تصمیم گیری مدیران در سازمان که این تحقیق نیز به آنها می پردازد عبارتند از :

  • مدل تصمیم گیری اسکات و بروس

  • مدل هربرت سایمون

  • مدل هرسی و بلانچارد

  • مدل تصمیم گیری اخلاقی جونز

تصمیم گیری انتخاب یک گزینه از میان گزینه های مختلف است و این انتخاب هنگامی هوشیارانه و حساب شده است که بیش از یک معیار در گزینش آن به کار گرفته شود. تصمیم گیری با یک معیار فرایندی ساده و یک بعدی می باشد .فرایند تصمیم گیری ، شامل 3 مرحله است :
1. شناسایی و درک محیط
2. حالتهای ممکن برای پاسخ به محیط
3. تبدیل کردن به یک مسئله قابل حل
یک مدیر زمانی که برای رسیدن به هدفی چندین راه مختلف را در نظر می گیرید ، باید در هنگام بررسی این راه ها روابط متقابلی که بین آنها است را بخوبی شناسایی کند چون ممکن است کم یا زیاد شدن عاملی بر عوامل دیگر تاثیرگذار باشد. یکی از مهم ترین بخش ها تعریف یک مسئله، شناسایی متغیرهاست. ممکن است برای موضوعی خاص ، متغیرهای مختلفی را بتوانیم تعریف کنیم اما باید ببینیم هدفمان چیست و سپس بر اساس آن هدف برای مسئله متغیر تعریف کنیم . سپس باید پیامدهای جواب های متغیرها را هم بررسی کنیم.

تصمیم گیری چیست؟

در پاسخ به سوال تصمیم ‌گیری چیست باید بگوییم که تصمیم گیری، فرایند کاهش عدم قطعیت و تردید درمورد گزینه‌های دیگر است تا فرد تصمیم‌‌گیرنده بتواند از بین آنها گزینه‌ مناسب را انتخاب کند؛ این تعریف، بر عملکرد جمع‌آوری اطلاعات برای تصمیم‌ گیری تأکید دارد.
در ساده‌ترین شکل، تصمیم گیری، به معنی انتخاب کردن بین دو یا چند اقدام مختلف است.
در فرایند گسترده‌تر حلِ مسئله، تصمیم گیری شامل انتخاب بین راه‌حل‌های ممکنِ یک مسئله می‌شود. ممکن است تصمیم گیری با روندی شهودی یا استدلالی یا ترکیبی از این دو، انجام شود.

مطالب پیشنهادی  چند راهکار جهت تقويت مثبت انديشی

يكي از اساسي ترين فعاليتها در سازمانها گرفتن تصميمات مي باشد. كه اين تصميمات ممكن است جهت راهبردي سازمان و يا صرفاً با فعاليتهاي روزانه كاركنان سرو كار داشته باشد اين تصميمات ممكن است بعد از ماه ها جمع آوري اطلاعات و تبادل نظر و يا اينكه بدون هيچ توجه و بررسي در يك لحظه گرفته شوند . يا به تنهائي توسط افراد و يا در گروه ها اتخاذ شوند . تصميمات در سطح كارايي شان با هم تفاوت خواهند داشت.

كونتز (Harold Koontz) معتقد است كه تصميم گيري، اصل و اساس برنامه ريزي را تشكيل مي دهد. زيرا بديهي است طرح، برنامه، سياست و خط مشي نمي تواند وجود داشته باشد مگر اينكه كسي، در جايي، تصميمي گرفته باشد. مدير معمولا تصميم گيري را وظيفه اصلي خود بشمارمي آورد، زيرا عملا مشاهده مي نمايد كه بايد دائم به فكر اين باشد كه چه راهي را برگزيند و چه كاري را انجام دهد، چه كسي را مامور و مسئول چه كاري كند و كار كي، كجا، و چگونه انجام گيرد. اسنایدر میان دو نوع انگیزه، یعنی انگیزه، به منظور، و انگیزه به دلیل، تمایز سودمندی قائل است. نوع اول، آگاهانه است و می توان آن را به روشنی بیان کرد. از طرف دیگر، انگیزه های «به دلیل» انگیزه های نا خودآگاه یا نیمه خود آگاهی هستند که محصول تجربه گذشته زندگی و شرایط سازمانی گذشته میباشند. بیشتر نظریه پردازان کلان گر، نسبت به استفاده ازتاریخ روانی به عنوان وسیله تبیین تصمیمات و اقدامات رهبران سیاسی محتاطند. بیشتر نظریه پردازان تصمیم گیری مانند اغلب مورخان سیاسی بر این نظرند که آگاهی از شرح زندگی سیاست گذاران ممکن است به روش ساختن ژرف ترین انگیزه ها و ارزش های کسانی که تصمیمات مشخصی را می گیرند کمک کند. اینگونه تبیین ها به سهولت بسیار می توانند در ذهن کسی که مخیله بسیار فعال و بر جسته ای دارد جای تحلیل دقیق شواهد واقعی را بگیرند. فرض بر این است که تصمیم‌گیری مدیران منطقی می‌باشد و آنها دائما با توجه به محدودیتهای خاص از بین راه‌حلهای گوناگون، بهترین راه‌حل را که دارای بیشترین ارزش هم هستند، انتخاب می‌کنند. یک تصمیم گیرنده کاملا منطقی ابتدا مشکل را به خوبی شناسایی و تعریف می‌نماید و در ضمن اینکه وی دارای هدف خاص و روشنی می‌باشد، مراحل مختلف فرایند تصمیم‌گیری، وی را به سمت انتخاب بهترین راه‌حل و حداکثر بازدهی و دستیابی به هدف ها سوق می‌دهد.

تصمیم گیری صرفا عمل گزینش میان راه حل های جایگزین یا بدیل های موجودی است که در موردشان یقین و قطعیت نداریم. در طی نسل آخر، توجه ها از تصمیم گیری به عنوان صرف گزینش انتزاعی میان بدیل های ممکن که به قصد پیشینه ساختن مطلوبیت انجام می گیرد، به سوی تصمیم گیری به عنوان فرآیندی تدریجی معطوف شده است که از انتخاب های جزیی و سازش میان منافع سازمانی و فشارهای دیوانی رقیب هم تشکیل شده است. فراگرد مدیریت را می توان به تصمیم گیری واجرای تصمیم تجزیه کرد. از این رو، بعضی از صاحبنظران، تصمیم گیری را با مدیریت مترادف دانسته آن را قلب تپنده سازمان تلقی می کنند، زیراکه مدیران، بخش عمده ای از وقت ونیروی خود را صرف تصمیم گیری می سازند و مسلما همه وظایف مهم مدیریت مستلزم تصمیم گیری است. آنها برای حل مشکل یا اقدام تازه، تصمیم می گیرند وآنگاه تصمیم خود را به مرحله عمل می سپارند. تصمیم درمرحله عمل، چارچوب فعالیت کارکنان یک واحد سازمانی یا کل سازمان را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر، تصمیم مدیریت، تکلیف عملیات سازمانی را معلوم می کند. از این رو، تصمیم گیری فعالیتی حساس وپراهمیت است. درحاليكه همه ما در زندگي تصميم مي گيريم، اما همگي در تصميم گيري هايمان موفق نيستيم. آنچه مسلم است عوامل زيادي بر توانايي تصميم گيري ما اثر مي گذارد. تحقيقاتي كه كه در زمينه تصميم گيري انجام يافته است، نشان مي دهد كه عامل اصلي موثر بر يك تصميم گيري صحيح مربوط به روشهايي است كه فرد در ارزيابي گزينه هاي موجود اتخاذ مي نمايد. بجز چند مورد استثناء، كه فرد در آن از آنچه انجام مي دهد كاملا اطمينان دارد، كلا تصميم گيري همواره با احتمال همراه است. يعني همواره احتمال موفقيت و يا شكست وجود دارد. بنابراين، بهبود مهارت تصميم گيري به معناي ان است كه هر فرد بايد تفاوت هاي ميان گزينه هاي تصميم گيري را افزايش دهد.

مطالب پیشنهادی  گام های تصمیم

رويكردهاي تصميم گيري

عوامل موثر در تصمیم گیری

1-عوامل عقلايي: منظور، عوامل قابل اندازه گيري از قبيل هزينه، زمان، پيش بيني ها و غيره مي باشد. يك تمايل عمومي وجود دارد كه بيشتر بدين عوامل پرداخته و عوامل غير كمي را از ياد ببريم .

2-عوامل روانشناختي: مشاركت انسان در پديده تصميم گيري روشن است. عواملي از قبيل شخصيت تصميم گير، توانائي هاي او، تجربيات، درك، ارزشها، آمال و نقش او از جمله عوامل مهم در تصميم گيري مي باشند.

3-عوامل اجتماعي: موافقت ديگران بخصوص كساني كه تصميم به نوعي بر آنان تاثير مي گذارد، از مسائل مهم تصميم گيري است. توجه به اين عوامل از مقاومت ديگران در برابر تصميم مي كاهد.

4-عوامل فرهنگي: محيط داراي لايه هاي فرهنگي متعددي است كه به نام فرهنگ منطقه، فرهنگ كشور و فرهنگ جهاني خوانده مي شود. همچنين فرهنگ خود سازمان نيز بايد در نظر قرار گيرد. اين فرهنگ ها بر تصميم فردي و يا سازماني مدیران در قالب هنجارهاي مورد قبول جامعه، رويه ها و ارزشها تاثير مي گذارند .

دیدگاهی در “سبک های تصمیم گیری مدیران در سازمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 کلیه حقوق مادی و معنوی برای www.unpbook.ir محفوظ میباشد و هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی خواهد داشت.

آسان پرداخت شاپرک درگاه پرداخت زرین پال  معرفی شرکت به پرداخت ملت‎  بانک پارسیان پرداخت الکترونیک سامان شبکه بانکی شتاببانک پاسارگاد وزارت علوم اطلاعیه سازمان سنجش درباره ثبت نام قبول شدگان دکتری 98

تلفن: 09306406056

پشتیبانی پیامکی : 09124530420